این قسمت با ورود زاتوئیچی به خانهی حاکم شروع میشود که به قصد ماساژدادنِ حاکم است. زاتوئیچی با این که کارش را کامل انجام میدهد، ناخواسته متوجه بیماری حاکم میشود و به این ترتیب، اطرافیان حاکم در پی قتل او برمیآیند. آنها فکر میکنند که از میانبرداشتن یک ماساژور نابینا کار بسیار سادهای خواهد بود