شمشیر عربی - اسلامی و انواع آن (قسمت اول)

 

 

شمشیر عربی نه‌فقط سلاح، که نمادی از نجابت، هنر و ایمان در فرهنگ اسلامی است
شمشیر عربی نه‌فقط سلاح، که نمادی از نجابت، هنر و ایمان در فرهنگ اسلامی است

 

 

آهن (ḥadīd)، که شمشیرها از آن ساخته می‌شوند (tuṭbaʿ)، به دو دستهٔ اصلی تقسیم می‌شود: معدنی (maʿdanī) و غیر معدنی (laysa bi-maʿdanī). آهنِ معدنی خود به دو گونه تقسیم می‌شود: آهنِ سخت (shāburqān)، که مذکر، سخت و قابل آبدیده شدن (saqy) در فرآیند ساخت است؛ و آهنِ نرم (narmāhan)، که مؤنث، نرم و غیرقابل آبدیده شدن در هنگام ساخت است. شمشیرها ممکن است تنها از هر یک از این دو ساخته شوند، یا از ترکیب هر دوی آن‌ها. بدین ترتیب، در مجموع سه نوع شمشیر از آهنِ معدنی وجود دارد: آنچه از آهنِ سخت ساخته شده، آنچه از آهنِ نرم ساخته شده، و آنچه از ترکیب آن دو ساخته شده (murakkaba). ما این انواع را یک‌به‌یک تعریف خواهیم کرد و هر آنچه برای توصیف آن‌ها لازم باشد، در جای مناسب ذکر خواهیم کرد.
اما آهنِ غیر معدنی، فولاد (fūlādh) است؛ یعنی تصفیه‌شده (muṣaffā). فولاد از آهنِ معدنی ساخته می‌شود، بدین صورت که هنگام ذوب شدن (al-sabk) موادی به آن افزوده می‌شود که آن را تصفیه کرده و نرمی‌اش را به استحکام تبدیل کند، تا هم استوار و هم انعطاف‌پذیر گردد، قابلیت آبدیده شدن پیدا کند، و نقش‌های آبی‌رنگ آن (firind) در آن پدیدار شود. فولاد به سه نوع تقسیم می‌شود: کهنه، نو، و نه کهنه و نه نو؛ و از هر سه نوع آن می‌توان شمشیر ساخت. بنابراین، سه نوع شمشیر فولادی وجود دارد: کهنه (ʿatīq)، نو (muḥdath) و نه کهنه و نه نو (lā ʿatīq wa-lā muḥdath).
قدمتِ شمشیرها به زمان مربوط نیست؛ چراکه به‌راستی نباید واژهٔ «قدیم» را به‌کار برد اگر مقصود از آن زمان باشد، مگر در یکی از دو حالت: نخست، دربارهٔ چیزهای آغازین، چراکه نخستینِ هر چیز در آغازِ ساختش، یگانه و بی‌همتاست؛ یا دربارهٔ چیزی که در کنار چیزی جدیدتر از خود قرار گرفته باشد، چراکه اگر همه‌چیز پس از آن ساخته شده باشد، سزاوار است که آن را قدیم بنامند.

 

 

لبه‌ی تیز این شمشیرها، روزی عدالت را در میدان‌های تاریخ رقم زده است
لبه‌ی تیز این شمشیرها، روزی عدالت را در میدان‌های تاریخ رقم زده است

 


با این‌حال، قدمت در شمشیرها نه به شمشیری یکتا بازمی‌گردد، و نه به اصل و سرچشمهٔ همهٔ آن‌ها، بلکه قدمتِ آن‌ها به شرافت (karam) نسبت دارد؛ همان‌گونه که اگر دربارهٔ اسبی گفته شود که «قدیمی» است، مقصود آن است که شریف و نجیب است. پس هر چیزی که دارای صفاتِ شرافت باشد، «قدیم» خوانده می‌شود، فارغ از آن‌که در چه زمانی ساخته شده باشد.
دورترین چیز از «قدیم»، ضد معنای آن است؛ یعنی آنچه فاقد ویژگی‌های قدمت باشد، و از این‌رو آن را «جدید» می‌نامند، حتی اگر پیش از زمان عاد ساخته شده باشد. اما شمشیرهایی که برخی از ویژگی‌های قدمت را دارا و برخی را فاقدند، همان‌هایی‌اند که در آن‌ها ویژگی‌هایی از شمشیرهای جدید نیز یافت می‌شود؛ بنابراین آن‌ها را به نامی میانه می‌خوانند: نه قدیم و نه جدید؛ چه از نظر زمانی کهنه باشند و چه نو. و آهنگران (ṣayāqila) این نام را برایشان برگزیده‌اند: بخشی نه قدیم و بخشی نه جدید.
این تمایز در رابطه با آهنِ فرآوری‌شده (al-ḥadīd al-maʿmūl) مطرح می‌شود، یعنی فولادِ [غیر] معدنی، که پس از فرآوری با چیز دیگری ترکیب نمی‌شود؛ برخلاف آهنِ سخت و آهنِ نرم، که می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند. چراکه اگر واژهٔ «قدیم» سزاوار چیزی به‌واسطهٔ زمان بود، آن‌گاه آهنِ سخت و نرم بدان تعلق می‌گرفت، چراکه از روزگاران قدیم ساخته می‌شده‌اند [و همچنان ساخته می‌شوند، و در این حالت، آنچه کهنه‌تر است قدیم، و آنچه تازه‌تر است جدید خوانده می‌شد]. اما از آن‌جا که آهن سخت و نرم فلزاتی منفردند و دگرگون نشده‌اند به‌واسطهٔ اموری فرعی که چیزی را به ماهیتشان (jawāhir) وارد کرده باشد ــ که موجب بهبود یا نقصانشان گردد ــ، هیچ‌یک از آن‌ها را نباید «قدیم» یا «جدید» خواند، بلکه باید آن‌ها را به نامِ خودشان خواند: یا آهنِ سخت، یا آهنِ نرم.

 

 

متن شمشیر ایرانی؛ تیغه‌ی شیر و شیران را بخوانید.

 

 

فولاد آبدیده‌ی یمنی، روح جنگاوران را با قدرت و وقار درمی‌آمیخت
فولاد آبدیده‌ی یمنی، روح جنگاوران را با قدرت و وقار درمی‌آمیخت

 


شمشیرهای قدیم به سه دسته تقسیم می‌شوند: نخستین و برترین آن‌ها یمنی است، دومین، شمشیر قَلَعی (Qalaʿī)، و سومین، شمشیر هندی (Hindī) است، که به آن‌ها فَاقِرُون (fāqirūn) گفته می‌شود.
اما آن دسته از شمشیرها که نه قدیم‌اند و نه جدید، خود به دو نوع تقسیم می‌شوند: نخستین آن‌ها را آهنگران شمشیرهای غیر مولّد (ghayr muwallad) می‌نامند، یعنی شمشیرهایی که در یمن ساخته شده‌اند، اما آهن آن‌ها از سراندیب (سری‌لانکا) یا سلمان آورده شده است. از این رو، به آن‌ها شمشیرهای سَلمانِیِ غیرمولد یا سراندیبیِ غیرمولد گفته می‌شود. این شمشیرها را مصنوعِ قدیم (maʿtūqa) می‌نامند، زیرا از شمشیرهای سراندیبی و شمشیرهای سلمانِیِ کوچک ــ که به‌معنای خوش‌تراش و ظریف‌اند ــ ساخته شده‌اند. از این رو، شکل ارائهٔ آن‌ها «قدیم‌نمایی» شده، یعنی به‌گونه‌ای ارائه و ساخته شده‌اند که همانند شمشیرهای یمنی جلوه کنند، و بنابراین به آن‌ها «مصنوعِ قدیم» گفته می‌شود. این نوع از شمشیرها در رده‌بندی پس از فاقرون قرار می‌گیرند، به‌ویژه بدان سبب که آن‌ها نخستین شمشیرهایی هستند که از حیث ترتیب زمانی نزدیک‌ترین به شمشیرهای قدیم‌اند، زیرا مواد تشکیل‌دهندهٔ آن‌ها قدیمی است و شباهت زیادی به شمشیرهای یمنی دارند.
اما دستهٔ دیگر، شمشیرهای مولّد (muwallad) هستند و به پنج گروه تقسیم می‌شوند. از جملهٔ آن‌ها، شمشیر خراسانی است، که آهن آن در خراسان (منطقه‌ای در شمال ایران) کار شده و در همان‌جا ساخته می‌شود. و از آن جمله است شمشیر بَصری، که آهن آن در بصره پردازش و ساخته می‌شود. و نیز شمشیر دمشقی، که آهن آن از دیرباز در دمشق پردازش و ساخته می‌شود. و همچنین شمشیر مصری، که در مصر ساخته می‌شود. البته ممکن است در جاهای دیگر نیز ساخته شوند، مانند بغداد و کوفه و چند جای دیگر، اما به دلیل کمیابی‌شان، به آن مکان‌ها منسوب نمی‌شوند.

 

 

در نوک تیز هر شمشیر، ردّی از حکمت و تقدیر تاریخ پنهان است
در نوک تیز هر شمشیر، ردّی از حکمت و تقدیر تاریخ پنهان است

 


دستهٔ دیگر، شمشیرهای جدید (یعنی آنچه قدیم نیست) هستند، که شامل شمشیرهای سلمانِی، شمشیرهای سراندیبی (al-Sarandībīya)، و شمشیرهای سفید (bīḍ) می‌شوند. شمشیرهای سلمانِی به چهار دسته تقسیم می‌شوند. یکی از آن‌ها بَهَنگ (bahāng) است که شمشیرهایی پهن هستند، به‌طوری‌که هر یک پهنایی برابر چهار انگشت یا بیشتر دارند، و آبی‌کاری (نقش آب‌مانند روی تیغه) آن‌ها زبر و بسیار درشت است. دستهٔ دیگر رَثوث (rathūth) نام دارد، که پهنای آن‌ها چهار انگشت یا کمتر است. دستهٔ سوم، شمشیرهای کوچک هستند که دارای آبی‌کاری ظریف‌اند و هنگام ساخته‌شدن، آبی‌کاری‌شان شبیه شمشیرهای قدیم می‌شود. برخی از آن‌ها در آبی‌کاری به شمشیرهای یمنی شباهت دارند و برخی به شمشیرهای قلعی. آهنگران آن‌ها را به نزدیک‌ترین نوع قدیم که بیشترین شباهت را دارند منسوب می‌کنند و نام همان شمشیر قدیم را (به‌صورت متقلبانه) بر آن‌ها می‌نهند. و از آن‌ها شمشیرهایی هستند که در سلمان ساخته می‌شوند.
شمشیرهای سراندیبی نیز به چهار دسته تقسیم می‌شوند. نخست، آن‌هایی که در خود سراندیب ساخته می‌شوند. دوم، نوع خراسانی، که آهن آن از سراندیب آورده شده و در خراسان پردازش می‌شود. سوم، نوع منصوری، که آهن آن از سراندیب آورده شده و در منصوره ساخته می‌شود. چهارم، نوع فارسی، که آهن آن از سراندیب آورده شده و در فارس ساخته می‌شود و آن‌ها را خسروانیه (Khusrawānīya) می‌نامند.
نوع اخیر (یعنی خسروانیه) خود به دو دسته تقسیم می‌شود: شمشیرهایی که دارای نقش‌هایی چون پیکره‌ها، درخت‌ها و تصاویر دیگرند؛ و شمشیرهای ساده، که به آن‌ها سَوَاذِج (al-sawādhij) گفته می‌شود.
شمشیرهای سفید نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: یکی نوع کوفی، که در کوفه ساخته می‌شده است (در نخستین دوران تاریخ این شهر)، و آن را زیدی نیز می‌نامند، به این دلیل که توسط مردی به نام زید ساخته شده و به او منسوب گردیده است؛ و نوع دیگر، شمشیر فارسی است.

 

 

ر شمشیر، مهر سکوتی است بر دستان استادکاری که آن را ساخته است
هر شمشیر، مهر سکوتی است بر دستان استادکاری که آن را ساخته است

 

 

تمامی انواع شمشیرهایی که پیش‌تر ذکر شدند، از آهنِ فرآوری‌شده (al-ḥadīd al-maʿmūl) ساخته می‌شوند، یعنی از فولاد. اما آنچه مربوط به آهنِ استخراج‌شده (معدنی) است، همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم، به دو نوع تقسیم می‌شود: آهن سخت که نوع مذکر آهن است، و آهن نرم که نوع مؤنث آن محسوب می‌شود.
شمشیرهایی از نوع مذکر آهن ساخته می‌شوند، اما این شمشیرها خشک هستند و هنگام مواجهه با سختی‌ها به‌سرعت می‌شکنند (tankasir) و نیاز به لحیم‌کاری (laḥm) پیدا می‌کنند. افزون بر این، آن‌ها به‌طور یکنواخت سرد نمی‌شوند، چراکه در آهن مذکر رگه‌های انعطاف‌پذیری از آهن نرم وجود دارد که اغلب در لبه‌های تیغه (shifār) دیده می‌شوند و این رگه‌ها قابل آبدیده‌کردن (saqy) نیستند و در برابر ضربه «می‌نشینند» (فرو می‌روند یا کِش می‌آیند). اما آن دسته از آن‌ها که قابلیت آبدیده‌سازی دارند، لبهٔ برنده‌شان (ghurūb) در مواجهه با سختی‌ها جدا شده (tubtar) یا می‌شکند. از این رو، تنها افراد ناآگاه یا نیازمند، آن‌هم در مناطقی که تنها آهن مذکر موجود است، ممکن است شمشیری از آن بسازند. این نوع شمشیرها فاقد هرگونه «آبی‌کاری» (نقش موج‌مانند روی تیغه) هستند، چه با افکندن مواد شیمیایی اسیدی (ṭarḥ) بر آن‌ها و چه بدون آن. آهن‌شان یکنواخت و تک‌رنگ است. ساختاری جامد دارند، نه خم می‌شوند و نه لرزش‌پذیرند، و فاقد خلوص و آب (در معنای آبی‌کاری) هستند. آن‌ها معمولاً نوکی تیز (sinn) دارند، تیغه‌هایی با شکل‌های گوناگون، و بخشی از آن‌ها زبر و بخشی صاف است.
از آهن نرم، شمشیرهایی ساخته می‌شود که مورد استفادهٔ بیزانسی‌ها و خوارج (Shurāt) قرار می‌گرفته است. اما آن شمشیرهایی که از ترکیب آهن سخت و نرم ساخته شده‌اند، به دو دسته تقسیم می‌شوند: فرنگی (Frankish) و سلیمانی (Sulaymānī).
ویژگی‌های شمشیرهای قدیم که آن‌ها را برتر از سایر انواع می‌سازد عبارت است از: فشردگی، استحکام، انعطاف‌پذیری ــ به‌شرطی که در فرآیند آبدیده‌شدن آسیبی ندیده باشد ــ صیقلی‌بودن زیاد (ṣaqāla)، و خلوص در سطوح شکستگی (makāsīr). همچنین گرایش آن به سفیدی، سرخی زِه (ḥamāʾ) و لایه‌های چکش‌کاری‌شدهٔ آن (tūbāl) ــ همانند زِه و تُوبال برنز ــ، فرخوردگی (پیچ‌وتاب) نقوش آبی‌کاری و گره‌خوردگی آن، و یکنواختی آبی‌کاری در سراسر تیغه از جمله ویژگی‌های آن است. در آن، بخش‌هایی باریک و دراز و بخش‌هایی زبر و کوتاه یافت نمی‌شود؛ بلکه آبی‌کاری آن تقریباً کاملاً یکنواخت است. در آن، گره‌های کوچکی (ʿuqad) همانند دانه‌های فلفل یا گره‌های موجود در بافت چوب دیده می‌شود.
اما شمشیرهایی که از حیث شکل (ashkāl) برنده‌تر (قاطع‌تر) هستند و نه از حیث ماهیت فلز آن‌ها (jawāhir)، همان‌هایی‌اند که کوتاه‌اند، مشروط به آن‌که ساختارشان مناسب، سطحشان هموار، و ضخامتشان یکنواخت باشد. در آن‌ها، نه بخش درونی با بیرونی تفاوت دارد، و نه نقطه‌ای از آن از نقطه‌ای دیگر ضخیم‌تر است. تیغه‌هایشان زبر است، مگر لبهٔ برنده (ḥadd) که باید در هر سو به نازکی تار مو باشد. این‌ها در شرایط دشوار، برنده‌ترین شمشیرها هستند.

 

 

نقش‌های ظریف بر تیغه‌ها، گویای پیوند هنر و رزم در تمدن اسلامی‌اند
نقش‌های ظریف بر تیغه‌ها، گویای پیوند هنر و رزم در تمدن اسلامی‌اند

 


اما آنچه بهتر از همه لباس و گوشت را می‌بُرَد، شمشیری است که همهٔ ویژگی‌های بالا را داشته باشد، به‌جز زبری تیغه؛ چراکه تیغهٔ نازک‌تر، بهتر لباس و گوشت را می‌بُرد. اگر تیغه‌ها نازک نباشند، ستوده نیستند. تعادل در آبدیده‌سازی عاملی برای تیز بودن است؛ زیرا اگر شدت آبدیده‌سازی زیاد باشد، شمشیر در برابر دشواری خواهد شکست؛ و اگر سبک باشد، شمشیر در برابر سختی‌ها مقاوم‌تر خواهد بود.
در مورد شکل‌ها (qudūd)ی انواع شمشیر، پس از آن‌که ویژگی‌های هر نوع را بیان کردیم، توضیح خواهم داد، چراکه این خود کمکی برای شناخت آن‌هاست. ممکن است شمشیرها از نظر شکل به یکدیگر شبیه باشند یا حتی آهن آن‌ها نیز یکی باشد، اما آگاهی از این ویژگی‌ها به شناخت بهتر کمک می‌کند. اگر شکل با آهن سازگار باشد، آن بهترین نشانه است؛ اما اگر تفاوت داشته باشند، آهن نشانهٔ معتبرتری برای قضاوت است.
آهنگران به‌جای نام آبی‌کاری (firind)، از نام آهن (ḥadīd) استفاده می‌کنند؛ وقتی آبی‌کاری بر شمشیر آشکار باشد، می‌گویند آهن آن آشکار است.
اما آنچه «زمین» (arḍ) خوانده می‌شود ــ یعنی زمینهٔ تیغه ــ بسته به ویژگی آن نام‌گذاری می‌شود، یعنی بخشی از تیغه که بدون آبی‌کاری است. از این‌رو می‌گویند: «زمینِ سرخ»، «زمینِ سبز»، یا «زمینِ تیره». پس هنگامی که در این کتاب می‌گویم «آهن سفید»، «آهن زرد» یا توصیفاتی دیگر از آهن، منظورم آبی‌کاری تیغه است. و اگر بگویم «پیش از افکندن» یا «پس از افکندن»، مقصودم دارویی (dawāʾ) است که بر تیغه ریخته می‌شود تا آبی‌کاری ظاهر گردد. و اگر بگویم شمشیر سرخ است، مرادم همان بخشی است که قرار است صیقل داده شود اما هنوز دارو بر آن ریخته نشده؛ و آهنگران این دارو را جلای سرخ (al-jilāʾ al-aḥmar) می‌نامند.

 

 

شمشیر یمنی

 

 

زنگ طلایی فولاد، راز آتش و صبر در کوره‌های کهن را فاش می‌کند
زنگ طلایی فولاد، راز آتش و صبر در کوره‌های کهن را فاش می‌کند

 

 

ساختار آن‌ها، [یعنی آبدادشان]، کشیده، خمیده، با گره‌هایی هم‌اندازه است؛ هیچ گره‌ای بزرگ‌تر از دیگری نیست. رنگ طبیعی آن‌ها سفید است، زمینه‌شان سرخ، و پیش از آبدادن، زمینه‌شان سبز است. به اندازه‌ی یک وجب از دسته‌ی آن (سیلان)، ذراتی سفید و نازک از سرب (آنُک) دیده می‌شود که به کرم شباهت دارند و پی‌درپی دنبال هم می‌آیند، به رنگ سفیدی نقره؛ یعنی اثراتی که سرب بر تیغه باقی می‌گذارد، همچون زنجیره‌ای از کرم‌ها به رنگ سفید است.
چهار گونه شکل وجود دارد که تمام انواع تیغه‌هایی را که در یمن ساخته می‌شوند، شامل می‌شود. نخست آن‌ها که پایین‌شان پهن و بالا باریک است، دسته‌شان (سیلان) مربع‌شکل و به‌سوی انتهای سیلان باریک می‌شود. شاخص‌ترین علامتِ دسته‌های شمشیرهای قدیم که پیش از اسلام ساخته می‌شدند، دو شکاف (ثَقبان) در انتهای آن (سُنبُک) است؛ این شکاف‌ها ممکن است در یک سو پهن‌تر باشند یا در هر دو سو مساوی، و میانه‌شان باریک‌تر باشد. این نوع شمشیر دارای چهار شیار (شُطُب) است. دوم، شمشیرِ کنده‌کاری‌شده (المحفور) است که شیارهایش همانند رودخانه‌ها و دایره‌وار تراشیده شده‌اند. به آن «عبدریکندج» (Abdrykndj) گفته می‌شود، که به محل ایجاد شیارها با ابزار گردی به نام «کونَزنَز» (Kūnaznaz) اشاره دارد، و این ابزار نوعی سوهان گرد است که برای تراش استفاده می‌شود، و سبک آن به‌سان شمشیر «صمصامة» (Ṣamṣāma) است. سوم، شمشیری است که شیارهایی دارای سوراخ‌کاری (شکّات) دارد؛ یعنی شیارهایی با زاویه‌های مربعی درون آن. این شیارها به‌صورت منظم بر سطح تیغه تعبیه شده‌اند. این نوع شمشیرها «شهاداست» (Shahādāst) نام دارند. نهایتاً شمشیرهایی هستند با سه شیار؛ یکی در میانه و دو تای دیگر در دو لبه، و آن‌ها را «داسْت» (Dāst) می‌نامند، و این نام‌گذاری از دوران پیش از اسلام است.
اشکال این شمشیرها مطابق با آن چیزی است که پیش‌تر ترسیم کرده‌ایم، و از این دسته، طرح ضمیمه‌شده‌ی شمشیر صمصامه نیز هست. بیشترین عرض آن‌ها به‌اندازه‌ی سه انگشت کامل و کمترین عرضشان دو انگشت و نیم است، و این شمشیرها سبک‌اند. از جمله‌ی آن‌ها شمشیر «قبوریه» (Qabūriyya) است که وزنش بیش از دو رَطل یا حتی دو رَطل منهای یک‌چهارم نیست. این شمشیرهای سبک قبوریه ساده‌اند و بدون هیچ کنده‌کاری، و طول آن‌ها بین سه وجب و چهار انگشت تا چهار وجب متغیر است، و این اندازه را تثبیت کرده‌اند تا مبادا وزنشان کم شود. اما نوع پهن آن‌ها، طولشان سه وجب و نیم است و وزنشان بین دو و نیم رَطل تا سه رَطل منهای یک‌چهارم قرار دارد. آن‌هایی که سه رَطل منهای یک‌چهارم‌اند، بدشکل و بسیار خمیده‌اند، اما همین‌گونه رها شده‌اند تا مبادا در صورت حرارت دادن، وزنشان کاهش یابد، چراکه قیمتشان تنها بر اساس وزن تعیین می‌شود.

به‌ندرت پیش می‌آید که شمشیرهای یمنی از رگه‌ها خالی باشند؛ [و رگه‌ای که] باز است، همان است که در آن سیاهی باشد، و آن را «البُوسْت» (al-būst) می‌نامند که همان پوسته یا قشر آهن است. بر روی این رگه‌ها، نگاره‌هایی قرار داده می‌شود تا آن‌ها را پنهان کند، و نیز نام‌هایی بر آن‌ها نوشته می‌شود تا آثارشان از دیده پنهان بماند. هرگونه نوشتاری بر روی شمشیر، در نقطه‌ای پایین‌تر از دسته به‌اندازه‌ی بیش از چهار انگشت کنار هم فشرده قرار دارد. اگر خط ظریف باشد، آن را روی ترک می‌نگارند، و اگر خط درشت باشد، آن را روی رگه می‌نگارند. هنگامی که بخواهند نقش انسانی یا حیوانی، به‌طور کامل از طلا، بر شمشیر بچسبانند، آن را بر جایی از شمشیر قرار می‌دهند که به آن «کیایکِن» (Kayākin) گفته می‌شود؛ جایی‌که گسست و شکافتگی در آهن روی می‌دهد، و ممکن است تیغه در آن نقطه بشکند.
اگر بر روی آهنِ شمشیر یمنی، چیزی همانند پشته‌ها ببینی، بدان که در فروکردن (ضربه زدن) توانمند است، و در بخش سفید آن، تیزی دارد—مگر آنکه بخش سفیدش بسیار خشک باشد؛ در این صورت آن را «سَبوسَک» (Sabūsak) می‌نامند، که به معنای «نخاله» (al-nukhāla) است، چراکه خشک و شکننده است. و آهن آن، اگر صیقل داده شود، بدون دارو سرخ‌رنگ می‌گردد، و دارای گره‌های بسیار است، زیبا همچون زیباترین نمونه‌های سرخ‌صیقل‌یافته‌ی یمنی. استفاده از آن در روزهای سرد بیمناک است، مبادا بشکند؛ و این [ویژگی‌ها] فقط در شمشیرهای قدیم یمنی از نوع قبوریه یافت می‌شود. برخی از آن‌ها دارای «ماس» (mās) در بخش جلویی‌اند، و ماس رگه‌هایی نرم‌اند که در آن‌ها آبداد (آب‌کاری) وجود ندارد. آهنگر نکته‌سنج هرگز شمشیری را نخواهد دید که در رگه‌ی آن آبداد باشد، مگر در نمونه‌های کهن صمصامه.

 

 

متن بوشیدو؛ طریقت سامورایی را بخوانید.

 

 

از یمن تا خراسان، شمشیر اسلامی سفری است میان تمدن‌ها و سبک‌ها
از یمن تا خراسان، شمشیر اسلامی سفری است میان تمدن‌ها و سبک‌ها

 


اما شمشیرهای بومی بصره نیز همین ویژگی را دارند، و رگه نیز در آن‌ها وجود دارد، چراکه دارویی که بر آهن افکنده می‌شود تا آن را به فولاد بدل کند، به‌طور یکنواخت با تمام آهن آمیخته نمی‌شود، و در نتیجه، بخش‌هایی از آهن نرم بدون آبداد در آن باقی می‌ماند. و هنگامی که ضربه وارد شود، بخشی از تیغه بر بخشی دیگر می‌نشیند و آبداد درون تیغه پنهان می‌گردد. در میان آن‌ها، شمشیرهایی یافت می‌شود که آب (آبداد) از دو نیمه‌ی درونی‌شان (البَطنَین) وارد می‌شود، و آن، به رگه شباهت دارد ولی رگه نیست؛ به رنگ سرخِ همانند فرآیند آبدادن است، پس آن را با آبدادنِ تیغه مقایسه کن. و هر رگه‌ی سفید و نرم، ماس است، و رگه‌ها هیچ آسیبی به شمشیر نمی‌رسانند مگر آنکه بر لبه‌ی تیغه باشند، چراکه در آن صورت آبداد نمی‌پذیرد و شمشیرِ دارای آن، نمی‌برد. و رگه‌های پنهان در انتهای تیغه‌ها قرار دارند. ماس، نوع کوچک رگه‌هاست و تنها به‌اندازه‌ی دو انگشت یا حدود آن طول دارد. اما رگه‌ی بزرگ، بی‌شک رگه‌ی حقیقی است. و هر ماس یا رگه‌ای بالاتر از نقطه‌ی ضرب (مضرَب) به‌سوی قبضه (قائم) به‌اندازه‌ی دو انگشت قرار دارد، و هیچ آسیبی به شمشیر نمی‌رساند. نقطه‌ی ضرب، یک وجب از لبه‌ی تیز نوک شمشیر (ذُباب) فاصله دارد. مالک شمشیری که دارای رگه‌های ماس است، از شکستن آن در روزهای سرد در امان است؛ چراکه ترس از شکست، تنها در مورد نمونه‌های کهن وجود دارد—و در میان شمشیرهای یمنی، شماری وجود دارد که دارای سری آهنی پیوسته (سِنان) و یا پیشانی پیوسته (صدر) هستند.
این [شکستن در روز سرد] تنها از اثر ضربه‌ای است که با شمشیر وارد می‌شود و در نتیجه آن را می‌شکند، نه به‌دلیل بدی آهن، و نه به‌سبب آبداد (آبکاری)ای که به درون دو نیمه‌ی درونی (البطنین) نفوذ کرده باشد؛ چراکه هر مکانی که آب به خود می‌گیرد، خشک می‌شود، و این شکست فقط در لبه‌های تیغه رخ می‌دهد، آن‌ هم به سبب خشکی محل برش. اگر شمشیری به دست آوردی و دیدی که آهنِ آن در محل آبداد بسیار سرخ است و شبیه شعله‌های آتش، و دستت را بر تیغه‌ها کشیدی و دریافتیش که بسیار نرم است و در کف دست فرو نمی‌رود (بُرندگی ندارد)، پس هرگز با آن به نبرد یا جنگ مرو، چراکه نه زیاد می‌بُرد و نه کم. و اگر [با آن شمشیر ضربه‌ای بزنی و] به قطعه‌ای آهن برخورد کند، تیغه‌اش قطع خواهد شد. و اگر کُند باشد، در آن صورت علت آن شدت آبداد است. درمان آن چنین است که خاکستر زغال چوب را پس از گذشت ساعاتی از روز بر آن بریزند تا آتش آن فروکش کرده باشد، سپس شمشیر را در آن خاکستر فرو برند و با دقت مراقبت کنند. وقتی رنگ آن به رنگ طاووسی درآمد، باید بر دو تیغه‌اش اندکی روغن افشانده شود، و سپس آن را در مکانی بگذارند تا خنک شود، جایی‌که نه آب به آن برسد و نه باد، چراکه اگر باد بر آن اثر گذارد، کج خواهد شد و دیگر در برابر شکستن ضمانتی نخواهد داشت. پس از این عملیات، شمشیر بُرندگی خواهد یافت و در برابر شکستن تضمین خواهد بود.
در میان شمشیرهایی که در یمن ساخته می‌شوند، برخی هستند با شیارهای بسیار باریک، و برخی دارای تنها یک شیار، هم نمونه‌های سوهان‌خورده در میان آن‌ها هست و هم نمونه‌های ساده‌ی سوهان‌نخورده. طول آن‌ها چهار وجب است، یا اندکی بیشتر یا کمتر، و پهنایشان در حدود چهار انگشت است، یا اندکی بیشتر یا کمتر. آهن آن‌ها یمنی نیست، بلکه سلمانی، سریلانکایی و هندی است. و برخی از آن‌ها دارای شکلی یکنواخت‌اند، به‌گونه‌ای که بالاترین و پایین‌ترین بخش‌شان هم‌پهنایند. این‌ها در گذشته آماده شده‌اند و وزن‌شان میان دو تا پنج رَطل است؛ با این حال، شمشیرسازان از به‌کار بردن واژه‌ی «قدیم» خودداری کرده‌اند و آن‌ها را «سلمانیِ بیگانه» و «سریلانکایی» نامیده‌اند.

 


شمشیر قَلَعی

 

 

شمشیر قلعی با بافتی گره‌دار و پیچیده، چون شعری آهنین از شرق است
شمشیر قلعی با بافتی گره‌دار و پیچیده، چون شعری آهنین از شرق است

 

 

شمشیرهای قَلَعی تنها دارای پهنایی برابر با چهار یا سه انگشت هستند، آن هم در صورتی که روی آن‌ها کار شده باشد، و طول آن‌ها بین چهار تا پنج وجب است، مگر آن‌هایی که کوتاه شده‌اند یا مورد اصلاح قرار گرفته‌اند. شکل آن‌ها یکنواخت است؛ بالا و پایین‌شان یکسان است. در قسمت قبضه (سِیْلان)، از شمشیرهای یمنی ظریف‌ترند، و سطح شکست آن‌ها (مَکاسیر)، همچون شمشیرهای یمنی، به رنگ نقره‌ی سفید است. اما آن‌هایی که برای بار دوم کار شده‌اند بدون اینکه ذوب شده باشند (بی‌آن‌که سَبْک داده شده باشند)، به هر شکل و شیوه‌ای یافت می‌شوند، هرچند هیچ‌یک از آن‌ها دارای شیار (شطوب) نیستند.
میزان آب‌خور آن‌ها کمتر از شمشیرهای یمنی است [و گره‌هایشان از یمنی‌ها بیشتر است]، و نیز از بیشترین تنوع در گره‌ها برخوردارند. اندازه‌هایشان یکنواخت نیست، طبع‌شان سرخ‌تر از دیگران است، و زمینه‌شان (اَرض) نیز چنین است؛ در میان آن‌ها شمشیری خشک یافت نمی‌شود، و لبه‌هایشان (اَحداد) از هرگونه رگه‌ای پاک‌اند.

 

 

شمشیر هندی

 

 

خطوط آبخور روی تیغه، همچون رودهایی است که از کوه‌های سرزمین حجاز جاری شده‌اند
خطوط آبخور روی تیغه، همچون رودهایی است که از کوه‌های سرزمین حجاز جاری شده‌اند

 

 

طبیعت شمشیرهای هندی شبیه به شمشیرهای یمنی است، مگر آن‌که طبیعت‌شان متمایل به سیاهی است [و همین‌طور سطح شکست آن‌ها نیز چنین است]. و برخی گونه‌های بومی آن‌ها از خراسان می‌آیند و به‌طور کامل با شمشیرهای قَلَعی و یمنی در می‌آمیزند. [شمشیرهای هندی می‌توانند در شکل شمشیرهای قَلَعی باشند].
پس اگر در میان آن‌ها شمشیری را دیدی که به شکل قَلَعی است، با گره‌خوردگی‌ای شدیدتر از شمشیر قَلَعی، و چین‌خوردگی بیشتر (تَعَجُّر)—و مقصود از تعجر، نفوذ درهم‌بافته‌ی آب‌خور است—و اگر دیدی که رنگ آن به سیاهی می‌گراید و آهن آن از پایین تا بالا در آب‌خور متفاوت است، چه جایگاه آب‌خور کوچک باشد چه بزرگ، و اگر دیدی که آب‌خوری که در بخشی قرار دارد که آهنگران آن را رها می‌کنند و آبداد نمی‌کنند و این بخش یک وجب یا بیشتر از جایی است که به قبضه متصل می‌شود، کوچک است، شفاف است، و شبیه نردبان، آنگاه بدان که این یک شمشیر بومی است.
اگر تکه‌ای سرخ از آن را جلا دهی، روغنِ آن از زیر ابزار جلا (مِصقله) سیاه بیرون خواهد آمد، و بر خود ابزار جلا اثری پدید خواهد آمد همانند اثری که قلع بر آن باقی می‌گذارد. و خواهی دید که همان تکه‌ی سرخ که جلا داده‌ای، هیچ طبعی در آن نیست و آثار ابزار جلا بر آن نمایان است، هرچند پنهان. باید به سرب (آنوق) بنگری؛ همان است که گفتم چون کرم‌هایی است که پی‌درپی آمده‌اند؛ و آن را در شمشیرهای کهن به رنگ سفید خالص خواهی یافت، اما در این نوع، ماده‌ای است مایل به سیاهی.
لبه‌ی (حدّ) هر یک از این شمشیرها را اگر با دست لمس کنی، زبر است، نه چون نمونه‌های کهن. پس آن را با شمشیرهای کهن مقایسه کن، و درخواهی یافت که این ویژگی‌هایی که وصف شد، مختص شمشیر بومی است.
اما شمشیرهای کهن یمنی و قَلَعی، سرباره (خُبث) و فلس چکشش به رنگ سرخی مایل به مس بیرون می‌آید. اما سرباره و فلس چکشِ شمشیرهای هندی [و نیز بومی]، و سطوح شکست‌شان، به رنگ سیاه چون خاکستر است، و روغن آن از زیر ابزارهای ساینده (مِدَاوِس) به رنگ سیاه بیرون می‌آید.
اما آنچه از زیر ابزار ساینده‌ی شمشیرهای یمنی و قَلَعی کهن خارج می‌شود، اندکی چرک‌آلود است، و هندی نیز شباهت دارد به پاکی یمنی و قَلَعی.

 

 

شمشیر سَلمانی

 

 

شمشیر عربی نه‌تنها ابزار جنگ، بلکه سندی زنده از فرهنگ فلزکاری در دنیای اسلام است
شمشیر عربی نه‌تنها ابزار جنگ، بلکه سندی زنده از فرهنگ فلزکاری در دنیای اسلام است

 

 

در میان شمشیرهای سَلمانی، نوعی به نام سَلمانی کوچک وجود دارد. این شمشیرها شمشیری بلند با پهنای خوب، طولانی و با آب‌خور کم، کمی پیچش دارند، که پیچش آن‌ها شبیه به پیچش شمشیرهای قَلَعی است و طبیعت آن‌ها بدون نیاز به آبداد آشکار است. آهن آن‌ها از سرزمین سَلمانی به سرزمین خراسان ماوراءالنهر (ترانس‌اَکسانیا) آورده می‌شود و سپس در آنجا به عمل می‌آید. اشکال آن‌ها شبیه به اشکال ظریف شمشیرهای قَلَعی است. اگر در میان آن‌ها شمشیری با وزن عالی پیدا شود، آهنگران ماهر آن را می‌گیرند، سپس آن را در آتش قرار داده و فشار می‌دهند تا کاملاً با هم ترکیب شود. سپس آن را می‌زنند و طول آن را به اندازه یک وجب کوتاه می‌کنند تا پهنای آن افزایش یابد. اگر بخواهند آن را شبیه به شمشیر یمنی بسازند، آن را کوتاه‌تر کرده و بالای آن (خرطو) را به شیوه‌ای که در مورد شمشیرهای یمنی شرح داده‌ایم صاف می‌کنند. سپس نیمی از آن را آبداد می‌کنند تا طبیعت آن حفظ شود (یُصَمّ) و آب نگیرد، و پس از آبدادن، نیمه‌ی بالایی نزدیک به لبه‌ی تیز نوک (ذُباب) تحت تأثیر آبدادن قرار می‌گیرد (یُحْمَل)؛ زیرا شمشیرهای یمنی قدیم به این شیوه آبداد می‌شوند، مگر آن‌هایی که آهن‌شان انعطاف‌پذیر است، مانند شمشیرهای یمنی که شل شده‌اند و دیگر انواع مشابه آن‌ها. تمام قسمت‌ها را آبداد می‌کنند به جز یک وجب یا کمتر از یک وجب که به قبضه متصل است.
اگر بخواهند آن را به شکل شمشیرهای قَلَعی بسازند، آن را به شمشیری بلند با طول چهار وجب منهای دو انگشت می‌زنند، با نوک‌های یکنواخت و سرهای تیز. و این نوع از شمشیرهای سَلمانی، که به آن‌ها نام «کوچک» داده‌ایم، در این دو دسته قرار دارند اگر فورج آن‌ها سبک باشد و طبیعت آن‌ها وقتی جلا داده می‌شود به رنگ قرمز درآید. [برای همین] آب‌خور آن‌ها قرمز، آشکار و شفاف است. آب‌خور آن‌ها یک و نیم برابر آب‌خور شمشیرهای قَلَعی است و کمی بیشتر از آب‌خور شمشیرهای یمنی است. پس از پوشش‌دهی (طلی) آب‌خور آن شبیه به یک محور شکسته (انبوبه) به نظر می‌رسد، که در نقاط مختلف فشار چکش قطع شده است، زیرا به دلیل فشار چکش، آب‌خور آن‌ها در دو طرف متفاوت نیست.
در میان آن‌ها شمشیرهای سَلمانی پهن وجود دارد که به آن‌ها «بَهَنگ» گفته می‌شود و پهن هستند. پهنای آن‌ها بین سه تا چهار انگشت است و طول آن‌ها چهار وجب است. وزن آن‌ها بین سه تا سه و نیم رطل است.

 

 

برای مشاهده و خرید شمشیر ایرانی (شرقی) DMCS اینجا را کلیک کنید.

 

 

هنر شمشیرسازی در جهان عرب، آمیزه‌ای از آتش، آهن، و ایمان بوده است
هنر شمشیرسازی در جهان عرب، آمیزه‌ای از آتش، آهن، و ایمان بوده است

 


در میان آن‌ها نوعی به نام «رَثُوث» وجود دارد. این نوع شمشیرها به ندرت بدون یک مهر مربعی (طابِع) روی قبضه‌شان یافت می‌شوند که نام سازنده آن در فاصله دو انگشت فشرده از انتهای قبضه نوشته شده است. بهترین آن‌ها آن‌هایی هستند که نوشتار مهرشان به شکل یک مهر [مربعی] ثابت شده است. شمشیرگران ماهری گزارش داده‌اند که هیچ‌گاه در طول زندگی‌شان در منصوره شکافی در آن‌ها ندیده‌اند به جز یک شمشیر که پشت آن دندانه‌دار بود (مفَقر الظهر). برخی از این رَثُوث‌ها دندانه‌دار هستند و بیشتر آن‌ها به صورت ساییده‌شده هستند. طول آن‌ها چهار وجب است و پهنای آن‌ها بین چهار انگشت فشرده و کمی کمتر از چهار انگشت است. آن‌ها دارای پهنای عالی (مُتون) هستند، سرهای زیبایی دارند و قبضه‌های پهنی مشابه قبضه‌های بزرگ قَلَعی دارند.
و آهن همه‌ی آن‌ها بدون نیاز به آبداد آشکار است، و اگر شمشیری از آن‌ها با آب آبداد شود، محکم و استوار می‌شود، سپس به رنگ قرمز جلا داده می‌شود و مهر (خاتَم) که روی قبضه است با چکش محو می‌شود. سپس تمام آهنگران خراسان، موصل (شهری در شمال عراق)، یمن و جبال (استانی در غرب ایران) آن را می‌خرند و گمان می‌کنند که این یک شمشیر قَلَعی است، مگر عراقی‌ها. وزن آن‌ها بین چهار تا چهار و نیم رطل است، اما کم‌ترین آن‌ها سه و نیم رطل است. آن‌هایی که در سَلمانی فورج می‌شوند، آب‌خور پهن و آهن آشکاری دارند، یعنی هیچ‌گونه قرمزی ندارند، و این‌ها بدترین نوع آن‌ها هستند.

 

 

شمشیر سری‌لانکایی

 

 

شمشیرهای سری‌لانکایی، با فروغ پنهان خود، نشان از مهارت در خفا دارند
شمشیرهای سری‌لانکایی، با فروغ پنهان خود، نشان از مهارت در خفا دارند

 

 

اما در مورد شمشیرهای سری‌لانکایی، آن‌هایی هستند که در سری‌لانکا و خراسان ساخته می‌شوند. شمشیرهایی که در سری‌لانکا ساخته می‌شوند، به نام «خام» (نِی) شناخته می‌شوند، و خام به شمشیری گفته می‌شود که تحت تأثیر آتش قرار نگرفته است (لم یُحْمَل عَلَیْهِ). دلیل این امر این است که آن‌ها آهن را با زغال چوب نیشکر گرم نمی‌کنند، بلکه از زغال چوب درختان نرم مانند درختان بید و مشابه آن‌ها استفاده می‌کنند. سپس آب‌خور آن به صورت خوب، زرد و پنهان در می‌آید. اگر این شمشیرها به دست بغدادها بیفتد، آن‌ها می‌خواهند آب‌خور آن را با فرآیند مرجوه (مارجوه) نمایان کنند. و معنی مرجوه این است که آن را در خاکستر زغال‌های داغ قرار می‌دهند تا هیچ‌چیز از آبدادن جز قسمت پنهان آن باقی نماند. سپس آن را جلا می‌دهند و [دارویی] روی آن می‌زنند. اگر آب‌خور آن خوب درآید، پس خوب است؛ وگرنه آن را «فرسوده» (الأطلاس) می‌نامند؛ و «فرسوده» به شمشیری گفته می‌شود که طبیعت آن نجیب نیست، نه پهن است و رنگ آن تیره به سمت زردی متمایل است.
شمشیرهای ساخته‌شده در خراسان با زغال چوب بلوط یا ادرک (اسپند) ساخته می‌شوند. این دو نوع زغال آهن را به شدت می‌گیرند و بنابراین طبیعت خالص‌تری دارند که شبیه به شمشیرهای سفید است. تیزترین این نوع‌ها، آن‌هایی هستند که به خام سری‌لانکایی مرتبط هستند.
در میان آن‌ها شمشیرهایی وجود دارند که در منصوره ساخته شده‌اند، که شمشیرهای کوتاه، ظریف، دقیق و پهنی هستند. پهنای آن‌ها حداکثر سه انگشت است، برخی از آن‌ها شباهت به آهن یمنی دارند، با این تفاوت که آب‌خور آن‌ها از نازکی و لاغری آزاد نیست. شمشیر منصوره روشن‌ترین شمشیرها و برجسته‌ترین آن‌ها است. تمام شمشیرهای آن به جز این منصوره به زردی تمایل دارند؛ این شمشیر روشن‌ترین و نجیب‌ترین آن‌ها از نظر آب‌خور است و کم‌ترین تمایل به زردی دارد. سطح شمشیر سری‌لانکایی قبل از آبدادن قرمز به رنگ گرد و غبار است، و پس از آبدادن سطح آن قرمز است و آب‌خور آن خوب و کمی زرد است. شکل‌های این شمشیرهای منصوره شبیه به شکل‌های شمشیرهای قدیم یمنی است که شیار ندارند.
در میان آن‌ها شمشیرهایی هستند که در فارس در گذشته ساخته شده‌اند و بر روی آن‌ها تصاویر و مرزهای تزئینی (طُرَر) کار شده است که به نام شاه‌پَنَخْشیر (شاه در شکار) شناخته می‌شوند و با طلا زینت شده‌اند. همچنین نوعی از شمشیرهای سَلمانی در فارس ساخته می‌شود که به آن‌ها «خسروانی» گفته می‌شود. اما در مورد شمشیرهای سری‌لانکایی ساده‌ی ساخته‌شده در فارس، آن‌ها پهن‌ترین آب‌خور را در میان همه‌ی شمشیرهای سری‌لانکایی دارند و دلیل آن این است که مردم فارس شمشیرهای سفید را برای خود می‌ساختند. مردم کشورهای دیگر این شمشیرها را برای آن‌ها می‌آوردند که شامل قطعاتی از آهن به نام «ارکازیات» [که قطعات مربعی شکل‌اند، در اصل یک ذرع مربع هستند، و آن‌ها همچنین به نام شابات نیز شناخته می‌شوند].

 

 

از خطوط قرآن بر تیغه تا نقوش شکار، هر شمشیر اسلامی قصه‌ای برای گفتن دارد
از خطوط قرآن بر تیغه تا نقوش شکار، هر شمشیر اسلامی قصه‌ای برای گفتن دارد

 

 

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده
خرید شمشیر سامورایی

دیگر نوشتارها

سبد خرید

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش