دورهی اِدو یکی از تأثیرگذارترین دورهها در تاریخ و فرهنگ ژاپن و ساختار اجتماعی این کشور بوده است. تدوین سیستم خاص جامعهی نقشمحور و مبتنی بر تقسيم کار در این دوره یکی از مهمترین دلایل پيشرفت کشور ژاپن است. در جامعهی کنونی ژاپن نيز همچنان اين طرز تفکر و نظام وظيفهمدار ادامه دارد و در سیستم آموزشی این کشور و تربیت نیروی انسانی که مهمترین سرمایهی این کشور محسوب میشود، آموزههای اصیل دورهی اِدو جهت اصلی نظام آموزش و پرورش کشور را شکل میدهند. بسیاری بر این باورند که همين طرز تفکر و انديشه موجب آن شده است که جامعهی ژاپن امروز، در صدر کشورهای صنعتی دنيا قرار گيرد.
دورهی ادو و شکلگیری اخلاق ژاپنی
ژاپن در نیمهی دوم قرن 16 در دوران اِدو به سر میبرد و ساموراییها، حاكمان سياسی مناطق مختلف این کشور بودند. در اين زمان تغيير نقش اجتماعی و يا تغيير پايگاه اجتماعی در ژاپن بسيار محدود بود و از نظر جريانات اجتماعی، ژاپن كشوری بسته بود كه به شدت به وسيلهی حاكمان محلی كنترل میشد. ژاپن در اين عصر يک جامعهی فئوداليستی بود كه با نوع جامعهی فئوداليستی اروپا نيز تفاوت بسیار داشت. يک قدرت مركزی قوی، قدرت كنترل كل كشور را به دست داشت و اين قدرت نیز به صورت موروثی منتقل میشد. در اين دوره حاكم محلی در هر منطقه، قدرت اجرایی بالایی داشت و تغيير و تحولات اجتماعی در ميان قشر مردم به سختی امكانپذير بود.
مسلماً اگر تاريخ ژاپن و دورهی گذار ژاپن از عصر سنتی تا عصر مدرنيته را به خوبی مطالعه كنيم، به اهميت و نقش دوران اِدو، در شكلگيری ساختار اخلاقی مردم ژاپن پی خواهيم برد. اُتو ماساهیده، مورخ و تاريخنگار ژاپنی، دربارهی اين دوره چنين مینويسد: «در این دوره بر جدایی نيروی نظامی از كشاورزی تاکید شد و بر خلاف دورههای قبل افراد نمیتوانستند در یک زمان، هم سرباز باشند و هم كشاورز. نقشهای افراد جامعه از هم تفکیک گردید و هر كس به تناسب شرايط و محل زندگی نقشی را به عهده گرفت. آنچه از مردم خواسته میشد، انجام درست نقش خود و اجرای کامل آن، با صداقت و پشتکار کامل بود.»
با گذشت زمان و جا افتادن بيشتر اين نظام نقش و طبقه، در فرهنگ ژاپن و اذهان مردم، اين نظام و طرز فكر، نهادينهتر شد و پايههای محكمتر فكری در ميان مردم پيدا كرد. با تثبيت شدن بيشتر اين نظام، انسان بدون نقش و بدون وابستگي به طبقهای مشخص، انسانی بیهويت قلمداد شده و در اذهان عموم، نقش و طبقهی افراد در حقيقت هويت فرد محسوب گردید.
متن کاتانا؛ روح سامورایی را بخوانید.
نگاهی به فرهنگ ژاپن معاصر
رشد اقتصادی ژاپن در سالهای اخير، پس از جنگ جهانی دوم، جهانيان را به تعجب و تحسين واداشته است. ژاپن در سالهای قبل از جنگ جهانی نيز کشوری قدرتمند در جنوب شرق آسيا و بزرگترين قدرت منطقه محسوب میشد. لیکن اين کشور در سالهای پس از جنگ با وجود خرابی و ويرانی زياد بوجود آمده توانست به بازسازی و توسعهی خود بپردازد. بی شک در جهان امروز، ژاپن دومين قدرت اقتصادی و صنعتی در جهان است. در طی اين سالها، توجه اکثر محققان و پژوهشگران خارجی در رشتههای مختلف به اين کشور معطوف شده و کوشيدهاند تا با کشف معمای رشد بیسابقهی ژاپن، آن را الگویی برای رشد خود سازند.
در بعد اجتماعی اينگونه تصور میرود كه پس از اصلاحات ميجی و به خصوص پس از جنگ جهانی دوم، فاصله ميان غرب و ژاپن از نظر نظام حاكم بر جامعه و ساختار سياسی و صنعتی كم و كمتر شده است. لیکن تحقیقات نشان میدهد که در روابط میان مردم و ساختار اجتماعی ژاپن، به آن ميزان تغییری كه ما در ظواهر مردم مثل سبک لباس پوشيدن و غيره میبينيم تغييری ايجاد نشده است. گرچه در ژاپن پس از شكست در جنگ جهانی دوم و تغيير نظام حكومتی از امپراطوری به حكومت مردمی، تغييراتی در نظام اجتماعی حاكم بر جامعه بهوجود آمد و اين تغيير نظام لزوماً پارهای از تغييرات را اجتنابناپذير مینمود، اما اين تغييرات عملاً در ظاهر و نظام رفاهی جامعه پديدار شد. اکثر کسانی که در مورد فرهنگ ژاپن تحقیق میکنند، معتقدند که ژاپن امروز، مسلماً در ديدگاه اوليه و بيرونی، از نظر ظاهر و رفاه نسبت به ژاپن قدیم بسيار تغییر كرده است، ولیکن نظام ارزشيایی افراد، نوع قضاوت اخلاقی آنان و نظام تفكر آنان كه سازندهی رفتارهای آنان است، میتوان گفت هيچ تغییری نكرده است.
گر چه از نظر سياسی و ساختار اداری در دورهی میجی تغییراتی رخ داد، اما از نظر فرهنگ اجتماعی ادامهی دورهی اِدو بود و همان نظام ارزشی گذشته ثابت بود تا جایی كه میتوان گفت همهی ژاپنیها، امروز هم در قلبشان عشق به دوران اِدو را دارند و هويت خود و نظام اخلاقی و ارزشهای خود را بر اساس آموزههای آن دوران میدانند.
از طرفی نزدیکی به غرب و پیشی گرفتن از آن در تمامی جهات، بهخصوص در بُعد اقتصادی مهمترين هدف سياستمداران ژاپنی شمرده میشد و از طرف ديگر، خطر بلعيده شدن توسط فرهنگ غرب و تحت تاثير قرار گرفتن يا از دست دادن فرهنگ كهن و سنتی ژاپن، متفكران و انديشمندان ژاپنی را آزار میداد. با وجود اين بايد گفت كه ژاپن در عصر اخیر نشان داده است که میتواند به خوبی این تعادل و موازنه را حفظ کند و علیرغم نزدیکی به دنیای غرب، سنتها، اعتقادات و باورهای اصیل خود را محترم شمرده و در تربیت نسل جدید به کار گیرد. تا جایی که میتوان گفت ژاپنیها مردمانی سنتی هستند و احترام به سنتها چنان ریشهی عمیقی در این کشور دارد که آنان به آسانی اجازه نمیدهند فرهنگی بیگانه وارد حریم زندگی آنان شود.
تحولات ژاپنیها در دورهی ادو و پس از آن
در طول دورهی ادو - یعنی قبل از شروع دورهی میجی - ژاپنیها به ادغام روح ژاپنی با علم چینی اهمیت خاصی قایل بودند. چرا که کشور چین در طول تاریخ برای ژاپن در جایگاه یک دایه بوده و فرهنگ ژاپن نیز تا حد زیادی وامدار فرهنگ چین بوده است. از این رو ژاپنیها در امر شکلدهی به فرهنگ خود معتقد به استفاده از روحیات اصیل ژاپنی در کنار علم و دانش چینی بودند. اما با پایان یافتن دورهی ادو و شروع اصلاحات عصر میجی، ژاپن محسور پیشرفتهای عظیم اقتصادی و صنعتی غرب شد، و از این رو زمزمههایی مبنی بر جایگزینی علم چینی با علم غربی به گوش رسید. اما فوکوزاوا، اندیشمند معروف ژاپنی به ادغام روح ژاپنی و علم غربی بسنده نکرده و معتقد بود که تنها راه پیشرفت ژاپن، دل کندن کامل از قارهی آسیا و عقبماندگیهای آن، و الگو قرار دادن کشورهای اروپایی پیشرفته است. وی با مطرح کردن اصطلاح «جدا شدن از آسیا و پیوستن به اروپا» از اولین کسانی بود که به طور همهجانبه جدایی ژاپن از رسته کشورهای آسیایی را خواستار شد.
ژاپن با چین در سال 1894 و با روسیه در سال 1904 وارد جنگ شد. در واقع این ده سال را باید دورهی اول اوج گرفتن مبحث مردمشناسی ژاپنیها قلمداد کنیم. در این برهه تنی چند از روشنفکران ژاپنیِ آشنا با غرب سعی در تبیین ژاپن و خلق و خوی ژاپنیها به شیوهی خودمحورانه کردند.
برای مثال میتوان به کتاب «مرامنامه ساموراییها» اشاره کرد که از شهرت جهانی برخوردار است. این کتاب در سال 1899 توسط شخصی به نام نیتوبه و به زبان انگلیسی نوشته شده است. هدف نویسنده از نوشتن این کتاب، مقایسهی خلق و خوی ساموراییها با شوالیهها بوده و در واقع وی با نوشتن این کتاب به زبان انگلیسی قصد داشت که آداب و رفتار ملقب به ساموراییها از قبیل، شجاعت، همنوع دوستی، وفاداری و ... را به عنوان قالب اصول اخلاقی و رفتاری مردمان ژاپن به افراد کشورهای دیگر معرفی کند.
وجه مشترک کتابهایی که در این دوره منتشر شدهاند آن است که همگی توسط افراد نخبهی جامعه و با تاثیر گرفتن از پیروزیهای ژاپن در جنگ با چین و روسیه به زبان انگلیسی نوشته شده و در واقع خطاب آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم خوانندگان غیرژاپنی است. از این رو تاثیراتی که کتابهای این دوره تا سالیان متمادی بر نحوهی شکلگیری ذهنیت افراد سایر کشورها نسبت به مردمان ژاپن داشتهاند غیر قابل انکار است.
متن چای ژاپنی؛ فرهنگ جاودان شرق را بخوانید.
خلقوخوی خاص مردم ژاپن
مردمان ژاپن در عین حال که به ظرافت گل عشق میورزند، به همان اندازه از خشونت شمشیر نیز ابایی ندارند. ژاپن را میتوان به عنوان «فرهنگ شرمساری» و آمریکا را در مقابل آن به عنوان «فرهنگ گناه» معرفی کرد. به این معنی که برای ژاپنیها، حفظ آبرو در ظاهر، یا به عبارتی شرمسار نشدن در برابر مردم مهمتر از اصول اخلاقی باطنی است؛ اما یک آمریکایی اصول اخلاقی را ترجیح داده و نداشتن احساس گناه در باطن را بسی مهتر از شرمسار نشدن در ظاهر و در برابر مردم میداند.
از آثار مهمی که در این دوره نوشته شد، میتوان به کتاب «روابط بین فردی در جامعهی طبقاتی» اثر ناکانه چیه اشاره کرد. این کتاب به عنوان یکی از آثار معرف فرهنگ ژاپن شناخته میشود. ناکانه در این کتاب، جامعهی ژاپن را جامعهای طبقاتی که با تاثیر از روحیهی انجام کار دسته جمعی ژاپنی شکل گرفته است، معرفی کرده و در توضیح دلیل آن اظهار میکند که در جامعهی ژاپن، جایگاه و موقعیتی که افراد در آن قرار دارند بسی مهتر از مهارتها و تواناییهای آنهاست. وی میافزاید، ژاپنیها در فعالیتهای روزانه نیز همواره علاقهی خاصی به مشخص کردن مرز بین خودی و غیر خودی داشته و پیوسته به این موضوع فکر میکنند که در درون یک جمع یا گروه جایگاه آنها کجاست.
یکی از پرفروشترین کتابهای این برهه، کتاب «ساختار آمائه» نوشتهی دوئی تاکئو در سال 1971 است. به باور نویسندهی این کتاب، کلمهی آمائه که به معنی وابستگی به مخاطب است، یکی از کلیدواژههای مهم برای درک خلق و خوی ژاپنیها بوده و منظور از آن این است که ژاپنیها تمایل دارند اطرافیان آنها، چه در داخل خانواده و چه در محل کار، به آنها توجه نشان داده و به نوعی مفید بودن آنها را تایید کنند. چرا که مطرح کردن خواستهای با حالت ملتمسانه و کودکانه نشانهی وابستگی عاطفی به مخاطب به شمار میرود. وی همچنین مشکل بودن ترجمهی مفهوم آمائه به سایر زبانها را دلیل دیگری بر خاص بودن این جنبه از رفتار ژاپنیها میشمارد.