در حال حاضر، شما در یکی از این دو گروه قرار میگیرید: یا هیچ ایدهای ندارید که استودیو جیبلی چیست، یا به شکلی وسواسگونه این کارخانهی انیمیشن ژاپنی بسیار تحسینشده را دنبال میکنید. حتی اگر نام استودیو جیبلی را نشنیده باشید، اگر عناوینی مانند Spirited Away، Princess Mononoke و Howl’s Moving Castle به گوشتان نخورده، احتمالاً زیر یک سنگ زندگی میکنید. از 25 فیلم با بالاترین فروش تمام دورانها در ژاپن، پنج فیلم محصول استودیو جیبلی هستند که سهتای آنها در 10 عنوان اول قرار گرفتهاند. این استودیو همچنین یک اسکار برای بهترین فیلم انیمیشن و یک خرس طلایی برلین در کارنامهاش دارد.
آنچه به ویژه جالب است این نکته است که زمانی که استودیو جیبلی برای اولین بار تأسیس شد، انیمیشن ژاپنی به اندازهی امروز در جذب تماشاگران موفق نبود. در واقع، طبق برخی روایتها، انیمیشن توسط صنعت فیلم مورد بیتوجهی قرار میگرفت. در نتیجه این موفقیت استودیو و جوایزی که دریافت کرده را حتی چشمگیرتر میکند. بنابراین بیایید تاریخ این استودیو و نحوهی موفقیتش را با هم مرور کنیم.
خاستگاه استودیو جیبلی
استودیو جیبلی در سال 1985 توسط کارگردانان هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا و تهیهکننده توشیو سوزوکی تأسیس شد، اما رابطهی میازاکی و تاکاهاتا بسیار قدیمیتر از این است.
این دو نفر برای اولین بار در سال 1964 با هم همکاری کردند. این نقطه آغازگر رابطهای بود که سالیان زیادی خلاقیت و خلق اثر هنری به همراه داشت. هر دو تا سال 1984 روی فیلمها و برنامههای تلویزیونی ژاپنی متعددی کار کرده بودند، زمانی که Nausicaä of the Valley of the Wind اولین فیلم بلند اصلی که هایائو میازاکی کارگردانی کرد، هم در گیشه و هم از نظر انتقادی موفق شد.
در حالی که نائوسیکا یک تولید واقعی از استودیو جیبلی نیست، اما به طور غیرقابل انکاری مهر میازاکی را بر پیشانی دارد و برخی از مشخصههایی را نشان میدهد که تا حدودی سبک او را تعریف میکنند. این فیلم پیامهای قوی از طرفداری محیط زیست را منتقل میکند و در مرکز داستان یک قهرمان زن دارد؛ دو چیزی که میازاکی در فیلمهای آیندهی خود هم به آنها باز میگردد.
توشیو سوزوکی بخشی از تیم تولید نائوسیکا بود. این فیلم به موفقیت رسید و در نتیجه میازاکی و سوزوکی تصمیم گرفتند استودیوی خود را راهاندازی کنند و تاکاهاتا را هم دعوت کردند که به آنها بپیوندد. توکوما-شوتن، شرکت انتشاراتی مستقر در توکیو، بودجهی لازم برای تأسیس استودیو جیبلی را فراهم کرد و بنابراین سفری آغاز شد که منجر به تولید 21 فیلم بلند و شهرتی به عنوان یکی از بهترین استودیوهای انیمیشن جهان شد. شاید اینطور به نظر برسد که موفقیت استودیو در یک خط هموار رخ داده اما این موضوع آنقدرها هم ساده نیست.
متن مانگا: کمیک ژاپنی را بخوانید.
جیبلی کیست و چیست؟
نام جیبلی توسط میازاکی بزرگ انتخاب شد. ریشهی کلمهی «جیبلی» ایتالیایی است و بر اساس اصطلاح لیبیایی برای «باد گرم صحرا» است، با این مفهوم که استودیوی جدید قرار است یک باد جدید در صنعت انیمیشن بدمد. نامی با این معنی ممکن است کمی بلندپروازانه و شاید کمی کودکانه به نظر برسد، اما مدت زیادی طول نکشید تا استودیو به وعدهی خود عمل کند و نه تنها دنیای انیمیشن، بلکه صنعت فیلم را نیز تکان دهد.
اولین فیلم استودیو، Laputa: Castle in the Sky در سال 1986 اکران شد و به پرفروشترین فیلم انیمیشن ژاپن در آن سال تبدیل شد. این فیلم شامل برخی از مضامین آشنا بود که سبک میازاکی را تعریف میکنند، مانند وسواس او به مکانیک پرواز و علاقه به رئالیسم جادویی. پدر میازاکی مهندس هوافضا بود که تجارت خانوادگی، خطوط هوایی میازاکی را اداره میکرد. این موضوع بر بخش زیادی از آثار میازاکی جوان تاثیر گذاشت و «لاپوتا» یکی از واضحترین مثالهای آن است. بخش زیادی از اکشن فیلم در هوا اتفاق میافتد، با حضور پررنگ سفینههای هوایی، بالونها و وسایل پرواز.
از انیمیشنهای تجاری تا فیلمهای کالت
در سال 1988، استودیو جیبلی با اکران همزمان دو فیلم، Grave of the Fireflies به کارگردانی تاکاهاتا و My Neighbor Totoro ساختهی میازاکی، دنبالهای بر «لاپوتا: قلعه در آسمان» منتشر کرد.
این انتشار همزمان برای تقویت وضعیت مالی استودیو ضروری بود، اما هنگام انتشار، توتورو به شکستی تجاری تبدیل شد. خوشبختانه، کالاهای مورد استفاده در فیلم با قیمت خوبی فروخته شد. جالبتر اینکه بعدها توتورو به یک فیلم کالت کلاسیک تبدیل شد و اکنون به عنوان یکی از محبوبترین فیلمهای استودیو شناخته میشود. شخصیت اصلی، توتورو، حتی روی لوگوی استودیو جیبلی نیز وجود دارد.
سال بعد نویدبخش پیشرفتی برای استودیو بود. پس از خرید حقوق اقتباس سینمایی از رمان Kiki's Delivery Service این فیلم قبل از اکران در جولای 1989، فرآیند تولید چالشبرانگیزی را پشت سر گذاشت. مناظر نقاشی در «سرویس تحویل کیکی» لذتبخش است و مانند بسیاری از فیلمهای استودیو جیبلی، یک زن قوی را به عنوان شخصیت اصلی در یک داستان بلوغ به نمایش میگذارد. این فیلم موفقیت چشمگیری داشت و پرفروشترین فیلم ژاپن در سال 1989 شد.
جهانی شدن استودیو جیبلی
در طول دههی بعدی، استودیو جیبلی به تولید فیلمهای انیمیشن موفق مانند Porco Rosso و Whisper of the Heart ادامه داد، اما محبوبیت آنها عمدتاً محدود به ژاپن باقی ماند.
Princess Mononoke انیمیشنی بود که این بازی را تغییر داد. این فیلم که در اواخر دورهی موروماچی اتفاق میافتد، بار دیگر موضوع موردعلاقهی میازاکی در مورد محیط زیست را بررسی میکند. این فیلم تنش بین نیاز انسان به رشد و نمو و نیاز طبیعت به حفظ خود را مورد بررسی قرار داد و همچنین به موضوعاتی مانند معلولیت و جنسیت پرداخت. پرداختن به این موضوعات بزرگ در فیلمهایی که برای کودکان نیز قابل دسترسی هستند، یکی از ویژگیهای استودیو جیبلی است و چیزی است که این کارخانهی انیمیشن را از بسیاری از استودیوهای دیگر متمایز میکند.
میازاکی همچنین از تکنیکهای تولید جدید در «شاهزاده مونونوکه» استفاده کرد، از جمله انیمیشن کامپیوتری، رندرینگ سه بعدی، مدلهای اسکلتی سه بعدی و ترکیببندی دیجیتال. این فیلم در نهایت گرانترین تولید استودیو جیبلی تا به امروز شد، اما این سرمایهگذاری با موفقیت چشمگیری برگردانده شد. «شاهزاده مونونوکه» که در سال 1997 اکران شد، به موفقیت بزرگی در گیشه دست یافت و نه تنها پرفروشترین فیلم ژاپن در سال، بلکه پرفروشترین فیلم ژاپن در تمام دورانها شد. افتخاری که تا سال 2001 نزد مونونوکه ماند اما توسط یک تولید دیگر از استودیو جیبلی، Spirited Away پس گرفته شد.
«شاهزاده مونونوکه» نه تنها یک موفقیت تجاری، بلکه یک موفقیت بزرگ انتقادی نیز بود. این فیلم جایزهی آکادمی ژاپن برای فیلم سال را دریافت کرد و تبدیل به اولین فیلم انیمیشن تاریخ شد که به این جایزه دست پیدا میکند. در سال 1999، «شاهزاده مونونوکه» با توزیع Miramax در ایالات متحده اکران شد. این فیلم در گیشه عملکرد ضعیفی داشت، اما فروش خوبی در DVD و ویدیو داشت. از همین طریق، استودیو جیبلی اولین قدم بزرگ خود را در صحنهی جهانی برداشت.
متن سبک زندگی سامورایی را بخوانید.
پیامهای عاشقانهی استودیو جیبلی
در حالی که میتوان گفت «شاهزاده مونونوکه» تنها یک موفقیت متوسط در آمریکای شمالی بود، اما نشان داد که فیلمهای استودیو جیبلی این قدرت را دارند که سفر کنند و در آینده درهای جدیدی را به روی استودیو بگشایند. با این حال، به دلیل قدرت اعتقاد استودیو آن در ممکن بود برای همیشه بسته بماند.
در اواسط دهه 1980، «نائوسیکا از درهی باد» برای ایالات متحده با نام تازهی Warriors of the Wind بستهبندی مجدد شد و دوباره انتشار یافت. این تغییر تنها در نام فیلم نبود، بلکه استودیو ویرایشهای سنگینی را برای بازاریابی آن به عنوان یک فیلم اکشن-ماجراجویی کودکان انجام داد. در مجموع، 22 دقیقه از راشهای فیلم حذف شد که معنای روایی آن را دستخوش تغییر قرار داد و نحوهی به تصویر کشیدن برخی از شخصیتها را متحول کرد. در پاسخ به این فاجعه، همانگونه که مشهور است، میازاکی سیاست سختگیرانهای را اتخاذ کرد که بر اساس آن در آینده دیگر هیچ کدام از فیلمهای استودیو تحت هیچ شرایطی مورد ویرایشهای سنگین آن هم به این شکل قرار نخواهند گرفت.
هاروی واینستین، مدیر اجرایی و رئیس میراماکس، میخواست مستقیماً سیاست میازاکی را به چالش بکشد و شاهزاده مونونوکه را ویرایش کند تا به نظر او، برای مخاطب آمریکایی قابلفهمتر شده و فروش آن بیشتر شود. تهیهکننده توشیو سوزوکی هیچ یک از اینها را قبول نمیکرد. او یک شمشیر واقعی سامورایی کاتانا همراه با پیام مختصر «بدون برش» برای واینستین فرستاد. استودیو جیبلی راه خود را رفت و هیچ ویرایشی را انجام نداد.
اوج گرفتن بر بلندیهای شهرت
در حالی که میتوان گفت «شاهزاده مونونوکه» درهای موفقیت بینالمللی را گشود، «شهر اشباح» در سال 2001 طوفانی در غرب و شرق آغاز کرد.
میازاکی این اثر را به عنوان فیلمی برای دختران 10 ساله ساخت که با آنچه آنها «در قلب خود عزیز میدارند» ساخته شده و نه بر اساس چیزهای پیش پا افتاده مانند رمانس و اینکه به چه کسی علاقه دارند. میازاکی بار دیگر یک زن قوی را در مرکز این فیلم مشهور قرار میدهد، با هدف ایجاد شخصیتی که دختران واقعاً میتوانند به او احترام بگذارند. از انیمیشن کامپیوتری نیز برای ساخت فیلم استفاده شد، اما نه به گونهای که بر داستان و روایت سایه انداخته باشد.
«شهر اشباح» که در جولای 2001 در ژاپن اکران شد، یک موفقیت عظیم بود. این فیلم پرفروشترین فیلم ژاپنی تمام دورانها شد، جایگاهی که 19 سال آن را حفظ کرد. مانند «شاهزاده مونونوکه»، جایزهی آکادمی ژاپن برای فیلم سال را دریافت کرد، اما شاید چشمگیرتر از این، تحسین گستردهی بینالمللی آن است. این فیلم جایزهی اسکار بهترین فیلم انیمیشن (و تنها فیلم غیرانگلیسی زبان است که تاکنون این کار را انجام داده و جایگاه خود را در تاریخ فیلم تثبیت کرده است) و جایزهی خرس طلایی در جشنوارهی برلین را دریافت کرد.
«شهر اشباح» به حق یکی از بزرگترین فیلمهای انیمیشن تمام دورانها و یکی از بهترین فیلمهای قرن 21 شناخته میشود. این فیلم شهرت استودیو جیبلی به عنوان یک کارخانهی انیمیشن پیشرو در جهان را تثبیت کرد. همچنین میازاکی را به اوج قلهها رساند و استعدادهای فراوان او به عنوان یک داستانگوی بزرگ و هنرمندی انسانی را به تمام جهانیان نشان داد.
آیندهی استودیو جیبلی
استودیو جیبلی در سالهای بعد به تولید فیلمهای موفق و تحسینبرانگیز ادامه داد، از جمله «قلعه متحرک هاول»، «پونیو» و «باد برمیخیزد».
این استودیو نیز در مسیر قاعدههای جهان مدرن، تغییرات زیادی را تجربه کرد، از جمله معاملات با دیزنی و ورود کاتالوگ استودیو به پلتفرمهای مختلف استریمینگ. اخبار پیوند استودیو جیبلی به پلتفرمهای استریمینگ به دلایلی شوکهکننده بود. اولاً، این استودیو در برابر انتقال به استریمینگ بسیار مقاومت میکرد و معتقد بود که سینماها باید اولویت داشته باشند، بنابراین این یک اتفاق بزرگ است که فیلمهای استودیو جیبلی اکنون در پلتفرمهایی مانند نتفلیکس و اچبیاو ماکس در دسترس هستند. ثانیاً، این بدان معناست که مخاطبان و نسلهای نو میتوانند وارد دنیای غنی و شگفتانگیز جیبلی شوند.
با بازنشستگی میازاکی در سال 2014، این استودیو به طور موقت تعطیل شد. با این حال، شما نمیتوانید مردی چنین خوب و با استعداد را از صحنه دور نگه دارید. چند سال بعد در سال 2017، میازاکی دوباره از بازنشستگی بیرون آمد تا اعلام کند که در حال کارگردانی یک فیلم بلند دیگر است، فیلمی به غایت زیبا به نام The Boy and the Heron (پسرک و مرغ ماهیخوار) که اخیراً در سال 2023 منتشر شد. میازاکی خود گفته است که این آخرین فیلم او خواهد بود. این استودیو همچنین در سال 2020 اقتباسی از رمان Earwig and the Witch اثر دیانا وین جونز را تولید کرد.
با نگاهی به تاریخ استودیو جیبلی، دشوار است که تأثیر آن را بر دنیای انیمیشن نادیده بگیریم. این استودیو هنر سینما و انیمیشن را به ارتفاعات جدیدی رساند و نسلهای مختلفی را با دنیای پیچیده و داستانهای جذاب خود آشنا کرد.