الگوی مسلط جان ژاپنی، مانند انعکاس ماه بر آب، آرام است. گرایش این الگو به سمت و سویی است که تا حد ممکن از هرگونه رویارویی و اختلاف کنار بکشد. و این خود به این گرایش منجر می شود که ثبات موجود را با کمترین میزان تغییر، به قیمت فدا کردن یک راه حل تمام عیار حفظ کند. به نظر می رسد که این گرایش از هر گونه سازش عقلی که مبتنی بر انتخابی از امکانات بدیل و بی مانند باشد، می پرهیزد. اندیشه ی ژاپنی بیشتر دلبسته ی نظم محلی و موقتی است که محدود به زمان و مکان است. شاید برای راحتی کار بتوان آن را عقلانیت ژاپنی نامید. فرد ژاپنی، تفکر درازمدت و انتزاعی ارضاکنندهیی ندارد. این گرایش کاملاً با تغییرات ماجراجویانه و شدید بیگانه است. کندآهنگی و آرامی چشمگیر و محافظه کاری خاصی را که در مراحل گوناگون فرهنگ ژاپنی به چشم می خورد، با این حقیقت توضیح داده اند که غفلت موقتی از دشواری های متوالی تضمین کنندهی ثبات نظمی است که از پیش تثبیت شده است.
جان ژاپنی در غالب موارد مناسب تفکر انتزاعی نیست و فقط به چیزهای محسوس علاقه نشان می دهد، و همین خود خاستگاه برتری ژاپنی ها در هنر فنی و هنرهای زیبا است. گویا ژاپنی ها شناخت ندانستهیی از کمداشتشان در زمینه ی انتزاعی دارند که آنان را به ستایش بیانتقاد و قبول دربست نظام های دینی و فلسفی می راند که از بیرون آمده اند. برای ژاپنی ها هر نظام عقلی اندیشه بیش از یک چیز مرموز نیست که کنجکاوی فکری آنان را ارضا می کند.
در تاریخ ژاپن، همان طور که در ورود آیین بودا و آیین کنفوسیوس به آن دیده ایم، در جذب امتیازات فرهنگی سطح بالای آن ها بسیار موفق بودند، اما فقط آن هایی را پذیرفتند که در تنظیم و نگهداری نظم اجتماعی و سیاسی موجود کارایی داشتند. جان ژاپنی به اندیشه هایی نظر دارد که می توان آن ها را در زندگی انسان به طور مجسم و ملموس به کار برد. اصول اخلاقی که می توان آن را راه یا طریقت نامید، آشکارترین نقش را در اندیشه ی ژاپنی بازی کرده است.
وجه ژاپنی تفکر، پیوند نزدیکی به خوشبختی دارد. برای این که آرماناش رسیدن به اتحاد کامل انسان و طبیعت، و در نتیجه، دستیابی به راه حل هرگونه بیگانگی آن ها با یکدیگر است. یقیناً از این خصلت ژاپنی، هیچ نظام خردگرایانه علم و فلسفه پدید نیامده، اما به درجه ی بالایی از تعالی در هنرهای زیبا انجامیده است. ژاپنی ها طبعاً گرایش به هنرهای زیبا دارند، خواه نو و خواه کهنه، و همیشه نیز آماده درک ارزش آنها هستند. در ژاپن احساس ظرافت در هر جنبه از زیست انسانی منعکس است.
این حقیقت در تاریخ جهان یکه و ممتاز است که در یک گوشه ی شرق شکل ممتازی از فرهنگ پرورش یافته که کمترین میزان پریشانی بیرونی بر آن اثر داشته است. اما ژاپن مدرن در فرایندِ تغییر شکلِ مدام است. عناصر فرهنگی ژاپن می تواند به جستجوی راه های ممکنی کمک کند که عناصر فرهنگی ژاپن شاید در آن به حل معضل جهانی امروز یاری کنند.
ژاپن کشوری است که به اذعان اکثر روانشناسان و متخصصین فلسفه تعلیم و تربیت، فرهنگ ویژه و منحصر به فردی در میان کشورهای توسعه یافته کنونی دارد. کشوری که با راهی متفاوت از سایر کشورهای توسعه یافته به تمدن و صنعتی مدرن دست یافت و با تکیه بر ارزشهای بومی و مردمی خود، جامعه ای نوین و صنعتی را پی ریزی کرد. تفاوت ژاپن با ديگر کشورهای غربی، تنها در غربی و شرقی بودن و يا فرهنگ غربی و شرقی داشتن نیست. با مطالعه در تاريخ جامعه ژاپن و توجه به تحولات اجتماعی آن می توان دريافت كه مسير و جهت فرهنگ اجتماعی این كشور از نيمه دوم قرن 16 تا قرن 19 میلادی بسيار با دیگر کشورهای توسعه یافته غربی متفاوت بوده است.
اکثر محققان و مردم شناسان ژاپنی معتقدند که گرچه در ژاپن امروز به تفاوت های فردی، اهميت بيشتری از گذشته داده ميشود، اما در مقايسه با دیگر کشورهای توسعه یافته، اين نظام نقشی و طبقاتی هنوز با شدت فراوان وجود داشته و باقی است. مي توان گفت دوره اِدو با سيستم مديريت خود، ثبات را براي جامعه ژاپن به ارمغان آورد. اين نظام حدود 300 سال بدون آنكه چندان تغييری كند و يا با مقاومت جدی روبرو شود در ژاپن ادامه يافت.
پس از دوره اِدو، ژاپن به سمت صنعتی شدن پیش رفت و از این جهت می باید متناسب با تغییر فضای جامعه آن روز و خصوصی شدن بسیاری از شرکتها و بوجود آمدن مشاغل تازه، انگیزه های رشد و پیشرفت تغییر کرده و جامعه ای فرد گراتر از گذشته بوجود آید. اما از آنجایی که جامعه ژاپن جامعه ای جزیره ای با منابع محدود بود، در این تغییر و تحول و دوره گذار نیز با سیستم نقش محوری و تقسیم وظائف توانست به جامعه ای صنعتی و مدرن تبدیل شود. جامعه ژاپن را بیش از آنکه بتوان جامعه «گروه محور» دانست، می توان جامعه «تقسیم وظائفی» نامید. جامعه ای «نقش محور»، که در آن هر کسی برای رسیدن به شکوفائی خود می باید به وظیفه ای که به او سپرده شده به خوبی عمل کند تا موفق شود.
اکثر فرهنگ شناسان، مهمترين خصيصه رفتاری ژاپنی ها را جديت و پشتکار، در مقابل کار خواسته شده می دانند. بايد اذعان کنيم اين خصيصه را خوب فرض کنيم يا بد، مهمترين خصوصيت رفتاری ژاپنی ها است. انگيزه انجام کار در ژاپن، لزوما جالب بودن یا درآمدزا بودن آن نيست، بلکه وظيفه بودن آن است. در ژاپن تمامی افراد با هر شغل و وظیفه ای که به آنان محول شده و یا خود انتخاب کرده اند، سعی در درست انجام دادن کار خواسته شده دارند.
از ديدگاه شخصيت شناسی، شاخص های رفتاری ژاپنی ها را در دو چیز می توان خلاصه کرد: اهميت دادن زياد آنان به روابط بين فردی و حاکم بودن اين طرز تفکر بر اذهان آنان که انسان با تلاش و پشتکار و تحمل سختی هاست که به رشد و تعالی می رسد. از اين رو است که براي ژاپنی ها شغل و وظيفه همه چيز است و یک ژاپنی هر نقش يا وظيفه ای در جامعه داشته باشد، بدون توجه به اين که در اين شغل تا چه حد امکان پيشرفت هست و آيا اصولا امکان ترقی و پيشرفت وجود دارد يا خير، صرفا به اين می انديشد که با تمام توان و قوا در درست انجام دادن آن تلاش کند.
ژاپنی ها بخش بزرگی از معنای خود و هویت خویش را در شغل خود می یابند. سیستم کاری نیز به صورتی طراحی شده است که افراد در سازمان کار، خود را عضوی از خانواده، شرکت و محل کار خود می دانند. آنان با تمام وجود در خدمت شرکت هستند و سعی دارند تا صادقانه بیشترین بهره وری را به شرکت برسانند، بیشترین صرفه جویی را برای شرکت داشته باشند و به هر صورت مشتریان و یا افرادی را که از شرکت خرید می کنند و یا خدمات دریافت می کنند راضی نگهدارند. تک تک آنان خود را متعهد به پیشرفت شرکت و مسئول سود و زیان آن میدانند. حقوق دریافتی از شرکت و یا تأمین بودن اقتصادی بخش کوچکی از رضایت شغلی یک ژاپنی است. آنچه بیشتر برای آنان اهمیت دارد وابسته بودن به خانواده بزرگ شرکت و احساس تعلق خاطر و وابستگی اعضا به یکدیگر برای پیشبرد هدفی بزرگتر که همانا پیشرفت و توسعه شرکت است می باشد. به روابط بين فردی در ژاپن اهميت زيادی داده میشود. ژاپنی ها مردمانی وقت شناس، سخت گیر به خود و آسان گیرتر به دیگران، مقید به آداب و رسوم و سنن قدیمی خود، وظیفه مدار، با پشتکار و جدی در کار و احساساتی و مهربان هستند.
چهره ژاپن در دنيای امروز براي جهانيان از دو بعد صنعتی و سنتی قابل توجه است. در بعد صنعتی، ژاپن تامين کننده اکثر کالاهای صنعتی مردم جهان است و بالاترين حجم صادرات ماشين ها و کالاهای صنعتی به جهان را دارد. در بعد سنتی، اکثر مردم جهان، ژاپنی ها را مردمانی مؤدب و با اخلاق و مقيد به آداب و رسوم کهن خود می دانند، مردمانی قابل احترام که با تلاش و پشتکار و تکيه بر ارزش های بومی، کشور ويران شده خویش را پس از جنگ ساختند. ژاپن امروز بیش از پیش سعی در تغییر و اصلاح جامعه خود در جهت بین المللی شدن و گشودن دروازه های خود به روی جهان خارج دارد.
نسل امروز ژاپن در عين حال که مقيد به نظام تقسيم کاری است، با اينحال بطور قوی به مساوات سازمان يافته تمایل دارد و به اذعان همه جامعه شناسان از کشورهای مختلف و مردم خود ژاپن سیستمی عدالت محور و عدالت گستر در این سرزمین وجود دارد که می توان گفت اگر در دنیا بی نظیر نباشد، کم نظیر است.