فرهنگ ژاپنی در یک نگاه
اصطلاح فرهنگ به هر چیزی اعم از هنر و آموزش اطلاق میشود، که توسط مردم ایجاد شده باشد، و دارای ارزش و سطحی بالا و گسترده از موفقیت باشد (فرهنگ عالی)، و همچنین به سیستم عُرف یا رفتاری اطلاق میشود که طی سالیان توسط جامعهای بشری به وجود آمده و فرم گرفته باشد. معنای اخیر، مقولهی بسیار وسیعی از آداب و رسومِ مربوط به زندگی عمومی و روزمره شامل پوشاک، غذا و مسکن، سرگرمی، اخلاق و مذهب، تا ساختار اجتماعی از جمله سیاست و اقتصاد را در بر میگیرد.
فرهنگ ژاپنی از بسیاری از فرهنگهای دیگر تأثیر پذیرفته است. فرهنگ ژاپنی را نمیتوان صرفاً به این دلیل ساده که حاوی عناصر مختلفی است در پرانتز قرار داد و جدا کرد؛ فرهنگ ژاپنی در دورهای از دوران باستان تا دوره قرون وسطی، تحت تأثیر کشورهای همسایه در آسیا و در اطراف چین بود، و در دورهای از اوایل دوران مدرن تا دوران مدرنِ پس از دوره میجی تحت تأثیر کشورهای غربی قرار گرفت. در نتیجه، فرهنگ ژاپنی به شکلی یگانه و از طریق فرآیندهای مکرر جذب و امتناع، و ترتیبات و آرایشهایی منحصر به فرد، توسعه یافت.
با این حال، هستهی اصلی فرهنگ ژاپن، تغییرناپذیر باقی مانده است. فرهنگ سنتی ژاپن، بر اساس مذهب شینتو و سایر ادیان، در حالی که آنها را خود در بر میگرفت، پایهگذاری شد و با گذشت زمان تغییر کرد. با این حال، حتی اگر در سطحی صوری به شدت تغییر کرد، فرهنگ سنتی ژاپن جنبهای جالب توجه دارد که میتواند به عناصر و روندهای به شدت منسجم ژاپنی اشاره کند. برای مثال حتی اگر خانهای ساخته شده از زاشیکی (اتاق سبک ژاپنی با تاتامی) به یک اتاق با سبک غربی تبدیل شود، رسم در آوردن کفش به هنگام ورود به خانه تغییر نمیکند.
آیا در زبان و فرهنگ ژاپنی به اصطلاح «وا» برخورد کردهاید؟ برای بیان مفهومی که به طور مشخص فرهنگ ژاپنی را نشانهگذاری میکند، اغلب از اصطلاح «وا» استفاده میشود. مانند واگو که به کلماتی با منشأ ژاپنی اشاره دارد، وابون یا متن ژاپنی، واکا یا شعر سنتی ژاپنی با سی و یک هجا، وافوکو یا لباسهای سنتی ژاپنی، واشوکو یا غذاهای ژاپنی، وافو-ریوکان یا هتل ژاپنی و غیره. واژهی «وا» از زمانهای کهن، به معنای ژاپن بوده است، و در تضاد با چیزهایی استفاده میشود که مربوط به کشورهای خارجی مانند هان (چین) و یو (اروپای غربی) هستند.
در همان زمان، اصطلاح «یاماتو» نیز گاهی اوقات استفاده میشد. به عنوان مثال، یاماتو-کوتوبا یا کلمات با منشأ ژاپنی، یاماتو-داماشی یا روح ژاپنی، یاماتو-نادشیکو یا زنی که فضایل و خصایل ژاپن کهن را به نمایش میگذارد، نقاشی یاماتوئه که نقاشی سنتی ژاپن در اواخر دوره هیان و کاماکورا است که با مضامین ژاپنی سر و کار دارد، و غیره.
اصطلاح یاماتو (大和) در ابتدا خود به منطقه نارا اطلاق میشود و در عین حال واژهای کهن است که تمام ژاپن را نشان میدهد. این اصطلاح به عنوان کلمهای استفاده میشده که نشاندهندهی پدیدههایی است که از زمانهای قدیم در این کشور بدون تغییر و دست نخورده باقی مانده است.
فرهنگ و ادیان ژاپنی
بین ادیان و فرهنگِ ژاپنی رابطهای گسستناپذیر برقرار است. از زمانهای قدیم، فرهنگِ شکلدهندهی ژاپن، یا شیوهی زندگی یا عُرف مردم ساکن در این کشور، ریشه در احساس ارزشمندی مبتنی بر یک دین دارد و تأثیر دین را میتوان در موضوعات و صحنههای متفاوت مشاهده کرد؛ از جمله در صنایعی مانندِ کشاورزی، جنگلداری، شیلات، مهندسی عمران و ساخت و ساز، یا رویدادها و جشنوارههای فصلی از جمله جشنوارههای سال نو، شیچی گو سان (روز دست به دعا شدن برای رشد کودکان خردسال) و غیره، هنرهای نمایشی سنتی از جمله کابوکی، بودو (هنرهای رزمی ژاپنی) و غیره.
ژاپن از دوران باستان، فرهنگ مذهبی مبتنی بر چند خدا پرستی داشت (یائو یوروزو نو کامی یا هشت میلیون خدا). همچنین پرستش طبیعت یا ارواح مانند شَمنیسم یا آنیمیسم در درون مذهب شینتو، نیز در جریان بود. یک دین در ریوکیو (اوکیناوا) که تأثیر محدودی از بودیسم را در خود دارد، هنوز شکلی باستانی از مذهب شینتو را نمایندگی میکند.
علاوه بر این، بودیسم و یا بودیسم رمزی (این عقیده وجود دارد که بودیسم و بودیسم رمزی از دیدگاه علمی-دینی مذاهب متفاوتی هستند) که در هند، دور از ژاپن، سرچشمه میگیرد و طول قاره را میپیماید تا ژاپن، بودیسم مخصوص به خود یا فرهنگ بودیسم رمزی را پایهگذاری کند.
مانند سایر کشورهای آسیای شرقی، ژاپن نیز تائویسم و کنفوسیوسیسم را پذیرفته است (این عقیده وجود دارد که کنفوسیوسیسم یک نوع از فلسفه یا تفکر است اما یک دین نمیتواند باشد)، اما به طور کامل، به حد و اندازهی کُره و چین، تحت تأثیر آنها قرار نگرفته است. اینیوگوگیو (نیروهای دوگانه کیهانی یعنی یین و یانگ) و عناصر پنجگانه (فلز، چوب، آب، آتش و خاک) و هاکه (هشت تریگراف) که از تائویسم سرچشمه میگیرند، در دورهای میان دوره نارا تا دوره هیان بسیار از رونق خوبی برخوردار بودهاند.
همراه با قدرت گرفتن اونمیوجی (استاد یین یانگ)، افکار آنها که تبدیل به یک شیوه از زندگی شد، به افکار ویژه و مخصوص ژاپن راه یافت و به مرور به عصر مدرن انتقال پیدا کرد. عمدهی افرادی که به شکلی مستقیم آیین کنفوسیوس را پذیرفتند، تنها ساموراییها و مردم شهر نبودند که به سینولوژی یا چینشناسی تسلط داشتند، بلکه آیین کنفوسیوسیسم نیز به شیوهای غیر مستقیم بر مردم عادی ژاپن تأثیر گذارد.
گفته میشود که بودو (هنرهای رزمی ژاپنی) نیز بر اساس مذهب شینتو بوده است و پس از افزوده شدن افکار تائوئیسم، کنفوسیوس و فرقهی ذن، به سمت هنرهایی که در خود کایگان سیشین یا بیداری معنوی و فلسفه از طریق تمرینات دارند، سوق داده شد. بسیاری از سنتها و آداب و رسوم مختلف از بودیسم خارجی سرچشمه میگیرد، و چنین بودیسم خارجیای در حالی که با مذهب شینتو تعامل داشت، ادیان و فرهنگهای ژاپنی را شکل داد و سر و سامان بخشید.
شینتو اما با ادیان دیگر تلفیق شد. در ژاپن، مذهب شینتو و بودیسم، برای مدت طولانی در قالب تقارن و هم گامیِ شینتو و بودیسم در کنار هم وجود داشته و با یکدیگر در هم آمیختهاند. با این حال، در دوران مدرن، دولت جدید میجی، جدایی مجددی از بودیسم و شینتو را انجام داد و مذهب شینتو که به عنوان شینتوی دولتی تلقی میشد، با نظامیگری ادغام شد و به وسیلهای برای گسترش هژمونیسم تبدیل شد. در عصر دولت شینتو، موقعیت مذهبی شینتو از دیدهها پنهان شد (دولت، مذهب شینتو را با شخص امپراتور یکی کرد و بر اساس نظریهای به نام جینجا هیشو کورون که مشخص میکرد مذهب شینتو یک دین نیست، مردم را موظف کرد که به خدا احترام بگذارند. بدین ترتیب، مذهب شینتو به عنوان یک امر مطلق تلقی میشد. اما با این وجود، زیارتگاهها و مذهب شینتو پس از جنگ از سیاست جدا شدند و مذهب شینتو رسماً در حوزههای دینیِ آن زمان، به عنوان یکی از ادیان پذیرفته شد.
اگرچه احساس خالص پرستش و عبادت برای دین محقق نشد، اما از دوران باستان، محیط و فضایی از روح و فرهنگ ژاپنیِ امروزی بر اساس آیین شینتو شکل گرفت و در عین حال مخلوطی از انواع مختلف ادیان خارجی از جمله بودیسم، بودیسم رمزی، کنفوسیوسیسم، تائوئیسم، یا مسیحیت (همچنین شامل یک فرهنگ مسیحی در دوران قدیم). در واقع صحبت در مورد جوهرهی فرهنگ و روح ژاپنی بدون تمرکز بر ادیانی که مذهب شینتو را پوشش دادهاند، غیر ممکن است.
به عنوان یک ویژگی، که به طور گسترده موضوعاتی را در هنرهای نمایشی سنتی، ورزشهای سنتی، یا در آداب و رسوم زندگی روزمرهی ژاپنی مانند تعظیم، ادب و آداب معاشرت و سفرهچینی، احترام به «کاتا» که شکل استاندارد حرکت، وضعیت بدن و غیره در هنرهای رزمی و ورزش است که کاتاچی یا الگو نیز نامیده میشود، در بر میگیرد و به عنوان فضیلتِ ژاپن به شمار میرود. در بسیاری از موارد، این کاتا به دلیل تأثیر جوکیو دوتوکو (اخلاق کنفوسیوس) به طور ضمنی حاوی احترام به دیگران است یا بر اساس شینتو (طبیعت حقیقی)، اجتناب از درگیری با دیگران و احترام به هارمونی است.
شانزده اصل فرهنگی ژاپن
وا (فرهنگِ هارمونی): وا (和) یک مفهوم فرهنگی ژاپنی است که معمولاً به زبان انگلیسی، به هارمونی ترجمه میشود. این امر دلالت بر وحدت و انطباق مسالمتآمیز در یک گروه اجتماعی دارد، که اعضای آن بر تداوم و بقای یک جامعهی هماهنگ اصرار ورزیده و آن را به منافع شخصی خود ارجحتر میدانند. کاراکتر کانچی وا همچنین نامی برای ژاپن و ژاپنی است، بنابراین این مفهوم فرهنگی عمیقاً با مردم ژاپن مرتبط است.
وا به عنوان بخشی جداییناپذیر از جامعهی ژاپن در نظر گرفته میشود و از ارزشها و آداب و رسوم سنتیِ خانوادهی ژاپنی سرچشمه میگیرد. افرادی که وا را وقعی نمینهند و برای پیشبرد اهداف خود آن را زیر پا میگذارند، به شکلی آشکار یا غیر مستقیم، یا به شکلی ضمنی، با توبیخ یک مافوق یا رئیس یا توسط خانواده یا همکارانشان مواجه میشوند. ساختارهای سلسله مراتبی در ژاپن در درجه اول، تضمین تداوم وا را در اولویت قرار میدهند. اختلاف نظرات عمومی نیز برای حفظ هماهنگی و هارمونی جامعه عموماً سرکوب میشوند.
کسب و کارهای ژاپنی، به تشویق برقراری وا در محل کار میپردازند و به کارمندانی که معمولاً برای ایجاد ارتباط قوی با همکارانشان و شرکتشان همت میگمارند، شغلی مادامالعمر داده میشود. جوایز و پاداشها معمولاً به گروهها تعلق میگیرند تا افراد؛ که مفهوم اتحاد گروهی را تقویت میکند.
هاجی (فرهنگ شرم): گفته میشود که هاجی (شرم) هستهی اصلی فرهنگ ژاپنی را شکل میدهد. فرهنگ ژاپنی به عنوان فرهنگ شرم در مقابل فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ گناه توصیف میشود. در غرب اینگونه است که رفتار فرد بر اساس احساس گناه ناشی از اعمال او سنجیده میشود و بر آن استوار است. احساس گناه در غرب یک احساس درونی است؛ احساس شرم در ژاپن یک حس بیرونی است. این بدان معنی نیست که فرهنگ غربی بی شرمانه است، بلکه بیشتر این معنا را تداعی میکند که از نظر تاریخی، ژاپن، مقادیر بسیار زیادی از احساس شرم را به خود اختصاص داده و دربارهی آن اندیشیده است. میتوان به عنوان نمونه از شرم، به دورهی سامورایی نگاهی انداخت. برای یک سامورایی، احساس شرمساری در مقابل مردم، به اندازهی مرگ خوب بود و لذتبخش.
هاره و که: دوگانگی هاره و که، یک جهانبینی کهن و سنتی از مردم ژاپن و همراه و جُفت با نظریهی زمان است. توسط کونیو یاناگیدا کشف شد. در فولکلور و مردمشناسی فرهنگی و تاریخی، هاره و که، به معنای تعقیب و ذیل نتیجه است.
هاره (موقعیتهای شاد و رسمی یا مکانهایی از این قبیل) نشاندهندهی آیینها، فستیوالها و رویدادهای سالیانه است که غیرمعمولی هستند، در حالی که، که زندگی روزمره و حالت معمول را نشانه میگیرد. علاوه بر این، زمانی که زندگیِ که به خوبی پیش نمیرود، به آن «کِه گاره» یا پژمردگی میگویند. غذا، سرپناه و پوشاک، رفتار و انواع زبان که در زمان هاره به کار میرفت، بی شک از که متفاوت بود.
در اصل، هاره، مفهومی بود که به تغییرات یا نقاط عطف ویژه اشاره داشت. اصل کلمهی هاره، همان هاره به معنای آب و هوای منصفانه است. در عبارتی مانند «هاره نو بوتای» (وضعیت بسیار مهمی که تقریباً فقط یک بار در طول زندگی رخ میدهد) و «هاره گی» (لباسهایی که در مراسمات خاص و در نقاط عطف ویژه میپوشند) استفاده میشود. از سوی دیگر، لباسهای روزمره را «که گی» مینامیدند، اما پس از دوره میجی، دیگر به عنوان یک کلمه استفاده نمیشد. علاوه بر این، امروزه به آب و هوای خوب نیز به سادگی هاره میگویند. با این حال، با بازگشت به دوره ادو، سوابقی وجود دارند که تأیید میکنند که «هاره» تنها برای روزهایی استفاده میشده که تغییر را نشان میدادند یا احساسی مشابه را بر میانگیختند؛ زمانی که هوا بهبود پیدا میکرد و آسمان صاف پس از چندین روز بارانی ظاهر میشد و چهره نشان میداد.
در روزهای هاره، غذاها و نوشیدنیهایی همچون موچی (کیکهای برنج)، سِکیهان (برنج چسبناک که با لوبیای آزوکی پخته میشود)، برنج سفید، ماهی با سر و دُم، و شراب برنجِ ژاپنی خورده میشد. این اقلام غذایی در زندگی روزمره مصرف نمیشد. علاوه بر این، ظروفی که برای چنین مواقع ویژه استفاده میشد، تنها برای روزهای هاره بود، و به صورت روزانه و روزمره از آنها استفاده نمیشد و حتی استفاده از آنها به شکلی عمومی مجاز نبود یا از آن استقبال نمیشد.
وابی و سابی: وابی و سابی، حس زیبایی در ژاپن هستند. به طور کلی، به سادگی، متانت و وقار اشاره دارند. اما در اصل، وابی و سابی دو مفهوم متفاوت بودهاند.
معنای «وابی» که شکلِ اسم فعلِ وابو است، از شکل صفت خود یعنی «وابیشی» به معنای رنجور، بهتر فهمیده میشود و در کل به معنای «حالت پست در مقابل شکوه و جلال» است. سپس به معنای حالت فروتن یا نگاهی ساده است. در منتها درجه، ممکن است به معنای نگاه ضعیف یا فقر نیز باشد. در اصل و اساس آن، مفهوم چندان جالب و خوبی به نظر نمیرسید، تا این که تحت تأثیر فرقه ذن و دیگر آیینها، مردم از آن استقبال کردند و آن را به عنوان حسی از زیبایی در نظر گرفتند.
در دوره ادو، حس بنیادین زیباییِ مراسم چای تثبیت شد و حتی کتابهای معروفی مانند «شو وابی نو بان» (مقالات شوو در مورد وابی) که وابی را صادقانه و محتاطانه تعریف میکرد، و «نانپوروکو» که وابی را به عنوان خلوص دنیای بودا توصیف میکرد، پدیدار و منتشر شدند. همچنین در دوره تایشو و دوره شووا، اقلام و ظروف مورد استفاده در مراسم چای، به عنوان اثر هنری سنجیده شدند و بعدترها تبدیل به واژهای در ارتباط با نشان دادن زیباییِ فرم و شکل شدند. زمانی که افرادی مانند مونیوشی یانگا و شینیچی هیساماتسو به توصیف زیبایی کاسههای چای پرداختند، اغلب از این واژه استفاده میشد.
در نتیجه، برای نشان دادن حس زیبایی در ژاپن، وابی به وجود آمد. در «کتاب چای» نوشته تنشین اوکاکورا، اغلب برای نشان دادن وابی از عبارت ناقص استفاده میشد، و از همین طریق به مردم جهان نیز معرفی شد.
سابی، شکل اسم فعلِ سابو است و در اصل به معنای خراب شدن وضعیت در گذر زمان (اعوجاج دنیوی) است. پس از آن، یک کاراکتر جایگزین کانجی "寂" (سابی) به وجود آمد که به معنای حالتی آرام و دور از انسانهاست. به طور مشابه، برای زنگ زدگی که روی سطح فلز مشاهده میشود، از همین کاراکتر سابی استفاده شد. چنین نقل شده است که شبیه به زیبایی پتینه (زنگ زدگی یا خوردگی سبز رنگ) در زبان انگلیسی است، بدین صورت که فضایی که این زنگ زدگی سبر زنگ ایجاد میکند با عنوان پتینه و به صورت آن ظاهر میشود.
سابی نیز همچون وابی، در اصل مفهوم خوبی نبود، با این حال، در «سوره زوره گوسا» (مقالاتی در باب بیکاری) در دوره کاماکورا، توصیفی وجود داشت که این تفکر را به وجود میآورد که باید از کتابی که قدیمی شده قدردانی شود و اینطور تأیید شده است که در همین زمان، در معنای کشف کتابی زیبا که حالتی کهن نیز یافته، از سابی استفاده میشده است. در دوره موروماچی، به ویژه در جهان هایکای (شعری هفده هجایی)، سابی از اهمیت زیادی برخوردار شد و حتی در موسیقی نو و غیره نیز گنجانده شد و به شکلی سیستماتیک به تئوری راه پیدا کرد. در شعر هایکو، از زمان باشو، به مرکز و هستهی زیبایی تبدیل شد، اما خود باشو، به ندرت مستقیماً در مورد سادگی ظریف سابی صحبت کرد یا دست به قلم برد. سادگی طریف و زیبای سابی در هایکای، یک ویژگی رایج به ویژه در میان افراد قدیمی و افراد پا به سن گذاشته است، و به گفتهی توراهیکو ترادا، از درون امری کهن بیرون میریزد و شکلی از زیبایی است که به امور بیرونی و مفاهیم مشابه با آن ارتباطی ندارد.
یک نمونهی قدیمی و معمولی، سنگی است که روی آن خزه رشد میکند. در آب و هوای ژاپن، بر سطح سنگهایی که هیچکس آنها را حرکت نمیدهد و خود نیز قادر به حرکت نیستند، خزه میروید و سبز میشود. مردم ژاپن از آن برای شبیهسازی با چیزهایی استفاده میکردند که از داخل سنگ بیرون میآید. از آنجایی که این یک نگرش در ارتباط با جست و جوی زیبایی در حالت کهن است، عمیقاً با باستانگرایی (سلیقه و نگرشی برای جمعآوری اقلام آنتیک) مرتبط است. به عنوان مثال، در حالی که ویژگیهای متفاوتی در عتیقههای بریتانیایی و غیره دیده میشود، موارد مشترکی با این مفهوم وجود دارد. با این تفاوت که سادگی ظریف سابی بیشتر بر عملکرد طبیعت تأکید دارد، در حالی که عتیقهها در غرب از اهمیت و احترام تاریخی برخوردارند.
اوچی و سوتو: اوچی-سوتو در زبان ژاپنی، تمایزی است که در بین گروههای درونی (اوچی: درون) و گروههای بیرونی (سوتو: بیرون) برقرار است. این تمایزِ بین گروهها، بخش اساسی عرف و رفتار اجتماعی ژاپن است و حتی به شکلی غیر مستقیم در زبان ژاپنی نیز انعکاس مییابد. مفهوم اصلی حول تقسیم افراد به گروههای درونی و گروههای بیرونی است. وقتی در حال صحبت کردن با فردی در گروهی بیرونی هستید، باید به آن گروه احترام بگذارید و خود به عنوان گروه درونی، متواضع باشید. این امر با ویژگیهای خاص زبان ژاپنی به دست میآید که افعال را بر اساس زمان و ادب به هم پیوند میدهد. همچنین ممکن است شامل مفاهیم اجتماعی همچون هدیه دادن یا خدمت کردن به افراد باشد. رابطهی اوچی-سوتو میتواند منجر به فداکاری شخص بزرگی برای احترام به شخص بازدیدکننده یا فرد دیگری در یک گروه شود.
یکی از پیچیدگیهای رابطهی اوچی-سوتو در این حقیقت نهفته است که این گروهها ایستایی ندارند و ثابت نیستند؛ آنها ممکن است با یکدیگر تداخل داشته باشند و در طول زمان و بر اساس پیشامدها و موقعیتهای پیش بینی ناپذیر تغییر کنند. گروههای اوچی-سوتو را میتوان به عنوان مجموعهای از دایرههای همپوشانی تصور کرد. موقعیت فرد در گروه و نسبت به گروههای دیگر، به زمینه، موقعیت و زمان زندگی بستگی دارد. برای مثال، یک فرد معمولاً دارای خانواده، شغل و سایر گروهها، سازمانها و تشکلهایی است که به آنها تعلق دارد. موقعیت آنها در گروههای مختلف و در ارتباط با گروههای دیگر بر اساس شرایط در یک لحظه تغییر میکند یا این امکان وجود دارد که تغییراتی پُر سرعت حاصل شود.
محل کار یک مثال پیش پا افتاده است: کارمندان ذیل مدیریت یک رئیس میانی در گروه او قرار میگیرند و ممکن است برای صحبت کردن از زبان معمولی و عامیانه استفاده کنند. رؤسای این کارمند در آن شرکت و یا شرکتهای بزرگ دیگر، افراد در بخشهای دیگر، در یک گروه بیرونی هستند و باید با آنها با ادب و نزاکت صحبت شود. با این حال، هنگامی که با شخصی از یک شرکت دیگر سر و کار دارید، کل شرکت ذیل مدیریت میانی، گروهی درونی به حساب میآید و شرکتها با بخشهای دیگر، گروهی بیرونی محسوب میشوند. بنابراین، برای یک مدیر میانی قابل قبول است که در مورد شرکت خود، حتی رؤسای خود، با زبانی غیر افتخارآمیز صحبت کند. این امر تاکید میکند که شرکت او یک گروه است و اگرچه ممکن است این گروه در داخل خود دارای زیر مجموعههایی باشد، اما شامل یک شرکت دیگر نمیشود.
برای مثال زمانی که یک مدیر با زیردستان خود صحبت میکند، ممکن است کاراکتر احترامِ سان را حذف کند، اما زمانی که با مافوق خود در حال گفت و گوست، بعید است که این کار را انجام دهد. از سوی دیگر، هنگام برخورد با یک فرد خارجی، اساساً هر شخصی که مستقیماً با شرکت او ارتباط ندارد، از تمام احترامات برای صحبت کردن، حتی در مورد مافوق خود صرف نظر میکند. با این حال، زمانی که مدیر با یکی از زیردستان در مورد خانوادهی زیردستان صحبت میکند، به خانوادهشان که در گروه زیردستان است، با زبان مودبانه اشاره میکند. با این حال، او با زبانی ساده به خانوادهی خود اشاره میکند که در گروه او هستند، اما نه با خانوادهی زیردستان. بنابراین، مدیر و زیردستان هر دو خانوادهی خود را به عنوان کازوکو (خانواده) و خانوادهی دیگری را به عنوان گو-کازوکو (خانواده محترم) یاد میکنند.
علاوه بر تاثیر بر ویژگیهای زبان ژاپنی، اوچی-سوتو به اقدامات اجتماعی نیز گسترش یافته است. به عنوان مثال، در یک خانهی ژاپنی، بزرگترین عضو خانواده، معمولاً پدر یا پدربزرگ، اول از همه حمام میکنند. بقیهی اعضای خانواده به ترتیب ارشدیت این کار را انجام میدهند. با این حال اما به بازدیدکنندهی خانه، پیشنهاد اولین حمام داده میشود. به طور مشابه، به یک مهمان شبانه، بهترین شرایط خواب عرضه میشود، حتی اگر باعث ناراحتی شدید بقیهی اعضای خانواده شود. این مورد برای غربیهای ساکن در ژاپن، که معمولاً باید ادب را با امتناع از امکاناتی که خود از آن بهره میجویند ترکیب کنند، پیچیده و مشکل است.
بازدیدکنندگان و گردشگران به طور جهانی در بخش سوتو جای میگیرند. مردمِ «سوتو» (مانند خارجیها و اقلیتهای قومی) که مایل به تبدیل شدن به «اوچی» (شهروند ژاپنی) هستند با موانع بسیاری روبرو هستند. از نظر تئوریک، این امکان برای یک فرد خارجی وجود دارد که بخشی از جامعهی ژاپن شود. با این حال، در واقعیت، پذیرفته شدن افراد غیر ژاپنی به عنوان عضو «اوچی» در اجتماع ژاپن بسیار دشوار است.
هانه و تاتِمائه: در ابتدا هانه اصطلاحی است که تمایلات و احساساتِ واقعی فرد را نشان میدهد. گاهی اوقات ممکن است این احساسات و تمایلات با آن چه که جایگاه اجتماعی فرد طلب میکند، ناهمخوانی یا تناقض داشته باشد، به طوری که در ژاپن اغلب این اتفاق میافتد که هانه، صادقانه بیان نشود. از سوی دیگر، اصطلاح تاتمائه به رفتارها و عقایدی اطلاق میشود که بایستی به شکلی رسمی بیان و آشکار شود. چنین رفتارها و نظراتی، از جایگاه اجتماعی فرد انتظار میرود و باید اجرا شود؛ البته گاهی با احساسات و خواستههای حقیقی فرد متضاد است.
شکافی که در بین هانه و تاتمائه وجود دارد، به نظر برخی از مردم، در فرهنگ ژاپن از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهشگرانِ نظریاتی در باب یگانگی فرهنگی و نژادی ژاپنی، وجود چنین عباراتی را برای بیان تناقض بین احساسات شخصی و دیدگاه اجتماعی، عنصر و نشانهای از سختگیری و ریاضت مردم ژاپن در ادب و فرهنگ خود میدانند.
این طور گفته میشود که هانه و تاتمائه، به عنوان یک ضرورت فرهنگی، توسط تعداد زیادی از مردم در جزیره-ملتی نسبتاً کوچک به وجود آمده است. همکاری نزدیک و پرهیز از تعارض در زندگی امروزه، امری حیاتی در فرهنگ ژاپن است. به خاطر همین، ژاپنیها برای اجتناب از درگیری در چارچوب گروههای بزرگ، تمام تلاش خود را میکنند. هانه و تاتمائه از نظر پرهیز از درگیری در بین افراد، با فرهنگ وا (هارمونی) در ژاپن نسبت نزدیکی دارد.
مونو نو آواره: (نوشته شده به شکل 物の哀れ)، یک مفهوم کلیدی در زمینهی ادبیات و زیبایی شناسی در مطالعهی ادبیات دورهی هیان است. در واقعیت، یک حالت یا روحیهای عمیق است که از آنچه میبیند یا میشوند، الهام میگیرد و تحریک میشود. این یک احساس غیر قابل بیان «لمس (آگاهی)» است که در مواجهه با چیزهایی (مونو) تجربه میشود که به دور از زندگی روزمره رخ میدهند.
مونو نو آواره، توسط نوریناگا موتوری، محققِ متخصصِ ادبیات کلاسیک ژاپنی که در دوره ادو زندگی میکرد؛ در رسالهی خود با عنوان «گنجی مونوگاتاری تاما نو اوگوشی» پیشنهاد شد که در آن، او به این استدلال پرداخت که مونو نو آواره در گنجی مونوگاتاری به اوج و حد اعلای خویش رسیده است. در دوره ادو، مفهومی غالب شد به نام «کانزن چوآکو» (پاداش دادن به خیر و مجازات شر) که از آیین کنفوسیوس سرچشمه گرفت و توسط باکوفو (دولت فئودالی ژاپن) حمایت و تشویق میشد. در طول این دوره، ادبیات دورهی هیان از دیدگاه و نقطه نظر کانزان چواکو مورد بحث و بررسی قرار گرفت. کشف مونو نو آواره نه تنها دیدگاههای معمول را رد کرد، بلکه دیدگاه جدیدی را نیز ارائه داد.
موجو: موجو یک مفهوم است و به این نکته اشاره میکند که تمام موجودات در جهان کنونی متلاشی میشوند و بدون آن که ساکن باشند، در حال گذار دائمی هستند. ادبیات کلاسیک و قرون وسطی ژاپن، مانند «داستان هایکه»، از این مفهوم استفاده کردهاند. شکل گفتاری واژهی «گل» به معنای گیلاس است، و ژاپنیها شیفتهی گیلاس هستند، به خاطر آن که دائمی نیستند و حسی از موجو را انتقال میدهند. در حالی که غربیها زیبایی را در موجودات ابدی جست و جو میکردند، بسیاری از ژاپنیها تمایل بسیاری به جست و جوی زیبایی در چیزهای تغییرپذیر هستند. بدین ترتیب میتوان گفت که موجو و نماهای آن، ویژگیهای منحصر به فرد مفهوم زیبایی در ژاپن هستند که از قرون وسطی و طی سالیان رشد کردهاند.
وقتشناسی: این یک رسم است که ژاپنیها وقتشناس باشند. از آنجایی که ژاپنیها به ویژه نگران دیر رسیدن هستند، بیشتر آنها به طور طبیعی به این عادت دست یافتهاند. در واقع، وقت شناسی در هر زمان، اولین قدم برای اعتمادسازی و اطمینان در ژاپن است. این هم در روابط تجاری و هم شخصی صادق است. ممکن است برای قرار ملاقات با یکی از نزدیکان خود کمی دیر برسید، در این مواقع لازم است پیامکی ارسال کنید تا بگویید که دیر خواهید رسید.
ژاپنیها به درجات بالایی از اطمینان متعهد هستند. این شیوه از تفکر، در زندگی روزمره و روابط تجاری آنها به خوبی انعکاس یافته است: به طوری که اگر برنامه ورود قطار یا اتوبوس رأس ساعت 8:23 دقیقه باشد، قطار یا اتوبوس دقیقاً در همان زمان مشخص وارد میشود. اگر وسایل نقلیه حتی یک دقیقه دیرتر از زمان مقرر برسند، شرکتهای راهآهن یا اتوبوسرانی عذرخواهی خود را اعلام میکنند. علاوه بر این، زمان ورود و خروج قطار سریعالسیر در بازههای 15 ثانیهای تعیین میشود.
یکی از تئوریهایی که در مورد منشأ این ویژگی فرهنگی وجود دارد این است که طبقهی سامورایی تأخیر و غیبت را نشانهی حماقت میدانستند و آن باورها در آگاهی ملی به قوت خود باقی مانده است. همچنین گفته میشود که این وقتشناسی، از نجومشناسی که ژاپنیها به شکل سنتی استفاده میکردند استخراج شده است.
کایزن: کایزن یک مفهوم ژاپنی دربارهی بهبود است. وقتی کایزن در مفهوم تجاری به کار میرود و در محل کار استفاده میشود، به فعالیتهایی اشاره دارد که به طور مداوم تمام عملکردها را بهبود میبخشد و تمام کارمندان از مدیرعامل تا کارگران را شامل میشود. این مفهوم در مراقبتهای بهداشتی، روان درمانی، مربیگری، دولت، بانک داری و سایر صنایع در ژاپن استفاده شده است. کایزن برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم در چندین شرکت ژاپنی اجرا شد. از آن زمان در سراسر جهان گسترش یافته است و اکنون در محیطهایی خارج از تجارت و بهرهوری نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
هدف کایزن، حذف زباله از طریق بهبود فعالیتها و فرآیندهای استانداردسازی است. کایزن یک فرآیند روزانه است که هدفاش فراتر از بهرهوری ساده است. همچنین فرآیندی است که اگر به درستی انجام شود، محیط کار را انسانی میکند، کار بیش از حد سخت را حذف میکند و به افراد میآموزد که چگونه با استفاده از روشهای علمی آزمایشاتی بر کار خویش انجام دهند و چگونه یاد بگیرند که زبالهها را در فرآیندهای تجاری، شناسایی و حذف کنند. در مجموع، این فرآیند رویکری انسانی به کارگران میبخشد و افزایش بهرهوری را پیشنهاد میدهد.
فوزی: فوزی یکی از احساسات زیباییشناختی است که از دوران باستان در ژاپن وجود داشته است. به طور کلی، بدین معنی است که اشیا توسط طبیعت وحشی برای مدت طولانی خراب یا فرسوده میشوند یا اینکه ما زیبایی، اوموکی (سلیقه، معنا) یا حالتی را در وضعیت شکننده، ساده یا خالی که توسط چهار فصل ژاپنی ایجاد میشود، در مییابیم و آن را در خود احساس میکنیم. همچنین با احساس کردن آن ذهن خود را آرام میکنیم، یا گاهی آن را تحریک کرده و پربارش میکنیم. با این حال، اصطلاح فوزی، همچنین میتواند برای اشاره به موضوعات مربوط به تاریخچهی شخصی، تحصیلات یا حساسیتهای زیباییشناختی فرد به کار رود. بنابراین واژهای کلیدی و نسبتاً مبهم است که دشوار میتوان به تعریف دقیق آن پرداخت.
فودوشین: فودوشین حالتی از متانت یا آرامش تام است (به معنای واقعی و استعاری کلمه: «ذهن استوار»، «قلب استوار» یا «قلب بی حرکت»). این یک بُعد فلسفی یا ذهنی برای هنرهای رزمی ژاپنی است که به اثربخشی تمرینات پیشرفته یاری میرساند.
زانشین: زانشین اصطلاحی است که در بودوی ژاپنی (هنرهای رزمی) و گیدو (دستاوردها) استفاده میشود. تفسیر لغوی آن به معنای «بدون وقفهی ذهنی» است. این مفهوم به هوشیاری اشاره دارد، به ویژه حالت هوشیاری پس از اجرا، در حالی که اجراکننده در حال آرامش است. این همچنین نشان میدهد که نباید عملکرد اجرا را فراموش کرد و باید در آن عمیق باقی ماند. این یک مفهوم مرتبط با زیبایی شناسی ژاپنی و ذن است.
زانیشین به دقت، توجه و انصاف اشاره دارد. به عبارتی ادامهی «شوسا» (رفتار زیبا و متانت) است. وقتی حریفی در مقابلتان است، باید منصف، آرام و متواضع باشید. باید از او تشکر کنید که به عنوان حریف با شما رقابت میکند. همچنین نوعی از تنش ذهنی است که همیشه به خاطر وجود هر شکلی از حریف، کمک متقابل را فراموش نکنید، تکنیکهای خود را بهبود ببخشید و خود را بازشناسید. در واقع نوعی احترام گذاشتن و فکر کردن به موقعیت طرف مقابل است. در زندگی روزمره، از این اصطلاح برای آموزش آداب و رسوم استفاده میشود، مانند عبارت «زانیشین وجود ندارد» یا «زانشین به خوبی اجرا نمیشود»، زمانی که فرد فراموش میکند فوساما یا شوجی را ببندد. یا زمانی که یک کارآموز از تمیز کردن غفلت میکند. همچنین به معنای پایانی منظم برای یک چیز یا یک کنش است.
زانشین در بودو به پایین نیاوردن گارد خود، چه در ذهن و چه در بدن، حتی پس از انجام یک حرکت موفقیت آمیز در برابر حریف اشاره دارد. حتی اگر به نظر میرسد که حریف قدرت مبارزه را به طور کامل از دست داده است، میتواند شکلی از استتار باشد و حریف ممکن است با سو استفاده از حالت خارج از گارد، دوباره حمله کند. زانشین از این امر اجتناب کرده و منجر به پیروزی کامل میشود. در زیر نمونهای از شعر دوکا (اشعار ژاپنیِ حاوی آموزههای اخلاقی) را مشاهده میکنید که در مورد روح زانشین است:
حتی پس از به دست آوردن درخت گیلاس هوشیار باقی بمانید. هرگز نمیتوانید بگویید چه زمانی ممکن است طوفان رخ دهد.
برای مثال، زانشین که در کیودو استفاده میشود، به حفظ وضعیت بدن، هم در ذهن و هم در بدن، حتی پس از ارسال یک تیر، با تمرکز چشمها بر روی محل اصابت تیر اشاره دارد. در کندو (هنر ژاپنی شمشیربازی)، زانشین به مهار کردن خود اشاره دارد تا بتوان با حفظ حالت هوشیاری، فوراً به حمله یا ضدحملهی حریف پاسخ داد. بدون زانشین، حمله به عنوان یک یوکو-داتوتسو (نقطه) محاسبه نمیشود، حتی اگر به طور دقیق علیه حریف انجام شود. در مسابقهی کندو، اگر هوای لذت بردن از پیروزی (مانند مشت زدن به هوا) مشاهده شود، ممکن است به عنوان یک عمل غرورآمیز و بدون زانشین تلقی شود و برنده به عنوان بازنده قضاوت شود. زانشین در کاراته (روش کاراته) به حالت هوشیاری کامل اطلاق میشود که در آن فرد از پیرامون خود و حریف آگاه است و آمادهی ضد حمله است. زانشین در جوجیتسو (هنر رزمی کلاسیک ژاپنی که معمولاً به نبرد بدون سلاح اشاره دارد) به معنای آمادگی برای انجام حملهی آتی است، مانند عقب کشیدن مشت با سرعتی بیشتر از فرود آمدن کمان، و حتی از دست ندادن تعادل. پس از پرتاب حریف همچنین در آیکیدو (هنر دفاع از خود بدون سلاح)، زانشین به معنای آگاهی از یوکی (حریف) است و قرار دادن خود برای آماده شدن برای یک ضد حملهی احتمالی.
زانشین در سادو (مراسم چای) به عنوان سن نو ریکیا دوکا شناخته میشود.
همچنین بر اساس آموزههای زانشین، نباید با صدای بلند صحبت کرد، درها را به هم کوبید، یا با عجله وارد خانه شد، یا با عجله به محض خروج مهمانها، شروع به پاکسازی کردن.
موتاینای: یک اصطلاح ژاپنی است که حس تأسف در قبال زباله را منتقل میکند. تعبیر موتاینای را میتوان به تنهایی به عنوان تعجیب از هدر رفتن چیزی مفید، مانند غذا یا زمان بیان کرد، به معنای تقریبیِ «چه حیف!» یا «اسراف نکن». این کلمه علاوه بر معنای اصلی آن یعنی «اسراف»، به معنای ناپرهیزکار و هتاک نیز به کار میرود.
در ژاپن باستان، موتاینای معانی مختلفی داشت، از جمله احساس قدردانی آمیخته با شرم برای دریافت لطف بیشتر از یک مافوق، نسبت به آنچه که به درستی برای مقام، در زندگی شایسته است. بوداییها به طور سنتی از اصطلاح موتاینای برای نشان دادن پشیمانی از هدر دادن یا سوء استفاده از چیزهای مقدس یا بسیار محترمانه مانند اشیاء مذهبی یا آموزش استفاده میکردند. امروزه این کلمه به طور گسترده در زندگی روزمره برای نشان دادن اتلاف هر شیء مادی، زمان یا منابع دیگر استفاده میشود. همچنین مفهوم سوکوموگامی یا «روح مصنوع» را در نظر بگیرید، که گفته میشود در اشیاء قدیمی زندگی میکند که به خودآگاهی رسیدهاند و اگر شی به طور بیهوده دور ریخته شود عصبانی میشود.
اوموتناشی: در معنایی ساده، به معنی شیوهی ژاپنیِ رفتار با مهمان است. این روحیهی استقبال از مهمان، با گرما و ملایمت، درک و بیشتر از همه با احترام میآمیزد. مفهومی است که همه چیز و تمام محیط را در برمیگیرد. از نظر ریشه شناسی، ترکیبی از اوموته (سطح) و ناشی (کمتر) است، مفاهیمی که با یکدیگر به عنوان «تک-دل» ترجمه میشوند. از دیدگاه یک میزبان، این ارائهی خدمات بدون چشمداشتی از لطف متقابل و یا پاداش است.
جالب اینجاست که زبان ژاپنی هیچ تمایزی بین مهمان و مشتری قائل نمیشود. در زبان انگلیسی، مفهوم خدمت، سلسله مراتبی را میان خدمتگذار و مشتری نشان میدهد. با این حال، اوموتناشیِ ژاپنی، بر اساس رابطهای غیر مسلط و مساوی بین شخص ارائه دهندهی خدمات (میزبان) و شخصی که آن را دریافت میکند (مهمان یا مشتری) است.
برای تمرین اوموتناشی، میزبان به جزئیات توجه بسیاری دارد و متعهد به پیشبینی نیازهای مهمان با ایجاد فضا و روحیهای شاد، آرام و صمیمانه است. وقتی که او اصیل باشد، مهمان نوازی و خدمات ژاپنی فراتر از انتظارات مهمان است. اوموتناشی در بدیعترین حالت خویش، تجربهای برای یک بار در زندگی را به مهمان ارائه میدهد. این ایده با ایچیگو-ایچی، باورهای یک استادِ چای، که در آن هر برخورد، مجرد و منحصر به فرد است، طنین انداز میشود.
در واقع، اوموتناشی ممکن است تحت قوانین دقیق مکتوب شده باشد که توصیف میکند که میزبان چگونه باید خودش را در مقابل مشتری یا مهمان نشان دهد. با این حال، حالت حقیقی این اصطلاح را نمیتوان تنها از طریق یک کتابچه راهنما به دست آورد. این رابطهای یک به یک است که از مشتری به مشتری هر لحظه در حال تغییر است. قدردانی از مشتری بخش کلیدی اوموتناشی است، بخشی که رویارویی را گرم میکند و موجب لبخند در میزبان میشود.
کاوای: کاوای کیفیت ناز و عشوه در زمینه فرهنگ ژاپنی است. این یکی از جنبههای اساسی فرهنگ عامه ژاپن، سرگرمی، لباس، غذا، اسباب بازی، ظاهر شخصی و رفتار و منش است. یه عنوان یک پدیده فرهنگی، کاوای به طور فزایندهای در ژاپن به عنوان بخشی از فرهنگ و هویت ملی ژاپن پذیرفته شده است. تومویوکی سوگیاما، نویسنده کتاب ژاپنِ باحال، معتقد است که کاوای ریشه در فرهنگ هارمونی ژاپن دارد و نوبویوشی کوریتا، استاد جامعه شناسی در دانشگاه موساشی توکیو، بیان کرده که کاوای یک اصطلاح جادویی است که تمام چیزهایی را که در ژاپن قابل قبول و مطلوب است در بر میگیرد. در سال 2014، دیکشنری انگلیسی کالینز در بریتانیا، کاوای را با تعریفِ «سبک هنری و فرهنگی ژاپنی که بر کیفیت ناز و ادا تاکید دارد، با استفاده از رنگهای روشن و شخصیتهایی با ظاهری کودکانه» وارد آخرین نسخهی خود کرد.