مهایانه در اندیشه‌ی ژاپنی

 

 

آیین مهایانه (Mahayana) یکی از دو شاخه اصلی بودیسم است که در حدود قرن اول میلادی به‌عنوان رویکردی جامع‌تر و فراگیرتر نسبت به بودای تاریخی شکل گرفت
آیین مهایانه (Mahayana) یکی از دو شاخه اصلی بودیسم است که در حدود قرن اول میلادی به‌عنوان رویکردی جامع‌تر و فراگیرتر نسبت به بودای تاریخی شکل گرفت

 

 

آموزه‌ی مهایانه در اندیشه‌ی ژاپنی ریشه در تفکر بودایی دارد. این آموزه روی زندگی روزمره متمرکز بود. از این رو، بهره‌ورزی انسان‌ها در کانون اندیشه‌اش جای گرفته است. بودا بر آن نبود که عالم یا جهان طبیعی خالی از انسان را تعبیر یا تبیین کند چرا که اساساً به انسان دلبستگی داشت. از آن‌جا که به زندگی روزمره‌ی ما، که انسان در مرکز آن است، نگاه می‌کرد طبیعی بود که با نگریستن به خود آغاز کند. این یعنی تفکر در خود و رسیدن به بینش در هستی خویش، که او را به پژوهش در محیط کشاند. نتیجه‌اش این دریافت بود که هیچ چیز در این جهان نمی‌پاید و مانند ابری که در آسمان است ناگهان محو می‌شود و از چشم دور.
بینشی که به سرشت نپاینده‌ی چیزها باور دارد، نامش نیروانه است که در لغت به معنی آرامش است. مرگ بودا را به ورود او به پری نیروانه، یا به آرامش کامل، تعبیر کرده‌اند. این را شاگردانش به رهایی از رنج، به ورود به قلمرو مطلقِ آزادی روحی، و به پی‌ریزی فعالیت‌های مثبت تعبیر می‌کرده‌اند. این بالاترین حقیقت است که به معنی یکی شدن با درمه است که عموماً آن را به آیین، قانون یا اصل ترجمه می‌کنند. اینجا قلمرو یکتایی است که در آن خرد مطلق با خرد متمایز یکی می‌شود.

اندیشه‌ی مهایانه را در واقع می‌توان در اندیشه‌ی نیستی از بودا ردیابی کرد، به خصوص در مها-پرگیا-پارمیتا-سوتره. آن اندیشه‌ی اصلی که در این اثر بودا روشن‌گری شده اندیشه‌ی نیستی است. این اندیشه به این معنی است که همه چیزهایی که ما در تجربه‌هایمان حس می‌کنیم هیچ جوهری ندارد. و نیز به این معنی است که حقیقت در عالمی وجود دارد که ورای اندیشه و عقل ماست. حقیقت نیز ورای گفتار و اندیشه است، پس بودا آن را شونیتا، یعنی نیستی یا ناچیزی می‌خواند. به عبارت دیگر، تمام نمودهایی که در این جهان با آن‌ها سر و کار داریم پندار و توهم هستند.

 

 

مهایانه از آموزه‌های بنیادی بودا بهره گرفته و آن‌ها را در قالبی توسعه داده که تأکید بیشتری بر شفقت (کارونا)، حکمت (پراجنیا)، و همکاری با دیگران برای رسیدن به روشن‌بینی دارد
مهایانه از آموزه‌های بنیادی بودا بهره گرفته و آن‌ها را در قالبی توسعه داده که تأکید بیشتری بر شفقت (کارونا)، حکمت (پراجنیا)، و همکاری با دیگران برای رسیدن به روشن‌بینی دارد

 


شناخت شونیتایی یا تهیایی، از یک سو اثبات و از سوی دیگر نفی می‌کند؛ هر دو کار را همزمان می‌کند. از آنجا که نیستی مطلق همه‌ی اضداد و تمایزها را در بر گرفته و یگانه می‌کند، پس هستی مطلق هم هست. وقتی که ما به بینشی به سرشت شونیتا پیدا کنیم از دلبستگی‌های دوگانه‌گرا آزاد می‌شویم، و همه‌ی اندیشه‌هایی که در دل داریم جنبه‌ای نو پیدا می‌کنند، و چنان که هستند حقیقی می‌شوند. این است معنی عبارت «در حقیقت نیست، به گونه‌ی اسرارآمیزی هست.»
دل ما در زندگی روزمره فعال است چون که درگیر چیزهای مختلفی در اطراف و پیرامون ماست. بوداییان این دانستگی که ما معمولاً آن را دل می‌خوانیم، دل دیگری را فعال می‌بینند که می‌توان آن را عقل-دل یا حقیقت-دل یا دل حقیقی نامید. عقل-دل و دل معمولی به مثابه دانستگی در یک پندار است. دل دنیایی ما از آن رو آلوده است که بستگی‌های آلوده دارد.
عقل-دل، دلی است که مطلقاً صافی، یگانه، حقیقی و ناپنداری است. تمام عالم را در این یک دل می‌توان یافت. این دل صافی را نباید با دل‌های فردی نسبتاً مقید یا مشروط ما اشتباه گرفت. او آن دل یگانه‌ای است که همه چیز در آن است. چیزی است که تفکر ما را ممکن می‌کند، و از این رو ورای اندیشه است.
این دل مطلق، در همان حالی که از اندیشه فراتر می‌رود، اصل تمیز است، و در هر شکلی از تمیز حاضر است. هم تمیز می‌دهد و هم تمیز نمی‌دهد؛ هم می‌اندیشد و هم برتر از اندیشه است. هم به سخن گفته می‌شود و هم کلمات نمی‌توانند سرشت او را به مثابه حقیقت دل وصف کنند.

 

 

هدف مهایانه نجات همه موجودات و نه تنها افراد خاصی است که به رستگاری دست می‌یابند
هدف مهایانه نجات همه موجودات و نه تنها افراد خاصی است که به رستگاری دست می‌یابند

 


ناپاکی‌ها، دل‌های آلوده‌ی ما هستند پر از همه گونه دلبستگی‌های آلوده. در آیین بودای مهایانه، اینگونه آلایش‌ها نیست‌اند و آن‌ها را از دل نمی‌دانند. دل مطلقاً یگانه و صاف، دلی است که دیگر در آن جایی برای اصل ناپاکی نیست. ناپاکی‌های دل‌های معمولی ما از من‌سازی ما است، ناشی از نادانی ما است. نادانی که زدوده شود، سرشت حقیقی دل معمولی به آن باز می‌گردد.
چون سرشت دل مطلقاً صافی باشد می‌گذارد که پاک و ناپاک شود. آنگاه می‌گویند که این جهان سه‌گانه فقط یک دل می‌شود. سه جهان این است: 1) جهان موجودات زنده؛ 2) جهان شکل؛ 3) جهان نه-شکل.
بنا بر آیین بودای مهایانه راه‌هایی که به روشنایی می‌رسد عموماً آموختنی است، اما خود روشنایی ورای وصف است، زیرا که روشنایی حقیقت فرجامین است، ورای اندیشه‌ها و کلمات ماست. مکتب شین‌گون اما مدعی است که روشن‌شدگی با کلمات هم بیان‌شدنی است، چرا که این جهان نسبی اندیشه‌ها و کلمات و کردارها خود حقیقت مطلق است.
آموزه‌ی آیین بودا عموماً این است که شخص قدم به قدم و از طریق دوره‌های طولانی تربیت اخلاقی به بوداگی می‌رسد، اما بنا بر مکتب شین‌گون شخص در همین بدن و اینجا و اکنون، در همین زندگی، بودا می‌شود.
اگر مردی در سرشت بد خود تأمل کند، می‌فهمد که محال است که بتواند با مجاهدات خویش بودا شود. هر کسی بودا می‌شود مشروط به آن که ایمان بیاورد که آمیدا بودا منجی تمام موجودات است. پس، آیین بودا راهی است برای بودا شدن توده‌های مردم، در حالی که سایر شکل‌های آیین بودا برای قدیسان بلندجان مستعد است.
وقتی که به زندگی روزمره‌مان فکر کنیم پی می‌بریم که این زندگی تماماً به دیگران وابسته است. از این رو از روح فروتنی و سپس مالامال می‌شویم. در آیین بودا، همه‌ی نمودها از دید علت و معلول توضیح داده می‌شوند. همه چیز از ترکیب علت‌های مستقیم و نامستقیم سرچشمه می‌گیرند. عالم نظامی است از همه چیز که یگانه شده و در زنجیر علیت تنگ هم بسته شده‌اند، در واقع تا آن حد که می‌توان گفت که حتی یک ذره غبار هم تمام عالم را در خود دارد.

 

 

برگِ موز در رهگذارِ باد. از لاوکِ بامبو، قطره‌های آب می‌چکد.
برگِ موز در رهگذارِ باد.
از لاوکِ بامبو، قطره‌های آب می‌چکد.

 


وقتی برنج برسد و درو شود، مایه‌ی زندگی می‌شود و زندگی ما از این راه حفظ می‌شود. هستی ما نیز به همین شکل به دیگران بستگی دارد؛ نمی‌توانیم خودمان باشیم مگر برای آن‌ها. کل عالم دست به دست هم می‌دهند که نگهدار ما باشند. باید سپاسگزار باشیم.
چون نسبتمان را با عالم بفهمیم، درمی‌یابیم که باید برای بهروزی هم‌نوعان خود سعی و تلاش کنیم. پس در حالی که روی زمین زندگی می‌کنیم بی‌شک زندگی ما باید زندگی توبه و سپاس باشد؛ توبه برای گناه‌کاری‌هایمان و سپاس برای مهر بی‌کران بودا.
بنا بر آموزه‌های مهایانه، بوداگی بدین گونه حاصل می‌شود: با گذشتن از پنجاه و دو مرحله از عمل دینی دشوار در طی یک دوران بسیار دراز و بی‌شمار، یعنی در زمانی بی‌پایان. به بیان دیگر، یافت ناگهانی بوداگی برای انسان‌های معمولی محال است، با این همه تمام انسان‌ها می‌توانند بودا شوند.
روشن‌شدگی یعنی دور انداختن صورت‌های گوناگون آلایش، مثل آز، خشم، شیفتگی، خودبینی، شک، نظر نادرست، و مانند این‌ها. اما جهان تجربی ما جهان خیر و شر است با تمام ترکیب‌های ممکنش، و ستردن آلایش تقریباً ناممکن است.
مکتب ذن مدعی است که روشن‌شدگی از طریق دریافت این حقیقت که «دل، همان بودا است» ممکن است. این را شاید بتوان پرداخت دیگر این اندیشه‌ی شین‌گون دانست که بنا بر آن «شخص با این تن در زندگی بودا می‌شود». در آموزه ذن اشاره به دل همین دل هر روزه‌‌ی ما نیست؛ چیزی است که شاید بتوان آن را دل بودا نامید. اما این دو، یعنی دل بودا و دل‌های ما را نباید باشنده‌هایی جداگانه و نافی یکدیگر دانست، چون آن دو واقعاً یکی هستند از فقط از طریق مجاهدت روحی‌مان می‌توانیم به این یکی بودن برسیم و این آن چیزی است که روشن‌شدگی را می‌سازد.
بنا بر مهایانه، که متاخرترین تحول آیین بودا است، ما درست چنان که هستیم از پیش بوداییم؛ این حقیقت را هر مهایانی به عنوان یک اعتقاد راسخ درک می‌کند، و دیگران آن را به عنوان یک مساله‌ی ایمان.

 

 

همه چیز فاقد ذات یا وجود ثابت است. درک این تهی‌بودن، به پیروان کمک می‌کند تا به رهایی و آزادی از وابستگی‌ها دست یابند
همه چیز فاقد ذات یا وجود ثابت است. درک این تهی‌بودن، به پیروان کمک می‌کند تا به رهایی و آزادی از وابستگی‌ها دست یابند

 


مهایانه تأثیر گسترده‌ای بر فرهنگ و مذهب ژاپن داشته است. مکاتب بزرگ بودیسم ژاپنی، نظیر ذن (Zen)، نیچیرن (Nichiren)، و شینگون (Shingon)، ریشه در اصول مهایانه دارند. این مکتب‌ها، هر کدام با تمرکز بر جنبه‌های مختلف مانند مدیتیشن، موعظه، یا آداب و رسوم مذهبی، آموزه‌های مهایانه را در جامعه ژاپن به شکل‌های متنوعی رواج دادند.
آیین مهایانه با تأکید بر شفقت، حکمت، و اتحاد میان همه موجودات، تلاش می‌کند تا همه انسان‌ها را از چرخه تولد و مرگ (سامسارا) رها کرده و به روشن‌بینی و نیروانا هدایت کند. این شاخه از بودیسم، برای کسانی که به دنبال ترکیب فلسفه عمیق با تجربه عملی هستند، مسیر معنوی گسترده و الهام‌بخشی ارائه می‌دهد.
این دیدگاه با متن‌هایی مانند سوترای نیلوفر آبی (Lotus Sutra) و سوترای دل (Heart Sutra) به شکلی برجسته‌تر بیان شده و نشان‌دهنده رویکرد انسانی‌تر و جامع‌تر نسبت به آموزه‌های اولیه بودیسم است.


در نهایت، تعالیم مهایانه در اندیشه‎ی بودایی را می‌توان در چند اصل خلاصه کرد:


بودیساتوا (Bodhisattva):
یکی از مفاهیم کلیدی مهایانه، آرمان بودیساتوا است، کسی که به روشن‌بینی نزدیک شده اما از ورود به نیروانه خودداری می‌کند تا بتواند به دیگران در مسیر رستگاری کمک کند. این رویکرد، شفقت فراگیر و همدلی عمیق با تمامی موجودات زنده را برجسته می‌کند.


تعالیم پراگیاپارامیتا (Prajnaparamita):
آموزه‌های پراگیاپارامیتا، که به کمال حکمت ترجمه می‌شود، یکی از متن‌های محوری مهایانه است. این تعالیم بر فهم مفهوم تهی‌ بودن شونیتا) تأکید دارد و همه پدیده‌ها را بدون ذات ثابت می‌داند. این نگرش فلسفی، بینش عمیق‌تری به ماهیت واقعیت و ناپایداری آن ارائه می‌دهد.


بودای ازلی و بودای آینده:
در مهایانه، علاوه بر بودای تاریخی (گوتاما)، بودای ازلی (Adi-Buddha) و بودای آینده (Maitreya) نیز وجود دارند. این تفکر، بودا را به‌عنوان موجودی الهی‌تر و جهانی‌تر نشان می‌دهد و قدرت‌های متعالی‌تری را به او نسبت می‌دهد.

 

ترجمه‌های احمد شاملو و ع. پاشایی از هایکوهای ژاپنی شامل اشعاری است که به اندیشه‌های بودا و ذن می‌پردازند. در ادامه، چند نمونه از هایکوهایی که مستقیماً به آیین بودا مرتبط هستند را می‌خوانیم:

 

هایکوی بودا و برف

 کودکان، به برف، تندیسی از بودا ساخته‌اند.
 بودا، فرزانگی است و برف، پاکی.
 این هایکو به تصویر ترکیبی از پاکی و فرزانگی اشاره دارد که نماد آموزه‌های بودایی است.

 

تأمل بودا در کوهستان

 در سکوت کوهستان،
 بودا می‌خواند به درون:
 صدای آبشار.
 این شعر از ارتباط ذن با طبیعت و مدیتیشن بودایی سخن می‌گوید.

 

فرزانگی و زوال

 بر سنگ‌نوشته‌ای قدیمی،
 نام بودا و…
 حالا پوشیده از خزه.
 این هایکو ناپایداری و زوال دنیا، مفهومی کلیدی در آیین بودا، را به تصویر می‌کشد.

 

چرخه زندگی

 برگی می‌افتد،
 بودا می‌گوید:
 رهایی، آغاز است.
 شعر به آموزه‌های چرخه زندگی و مرگ (سامسارا) در بودیسم اشاره دارد.

 

روشنگری در طبیعت

 با هر قطره باران،
 بودا لبخند می‌زند:
 همه‌چیز یکی است.
 این هایکو فلسفه وحدت و هم‌پیوندی ذاتی هستی را که در بودیسم رایج است، بیان می‌کند.

 

چرخش دنیا

 برکه‌ای آرام؛
 بودا نگریسته است:
 حلقه‌های موج.
 این شعر به آموزهٔ تأثیرات کوچک و تغییرات بزرگ (قانون کرمه) در آیین بودا اشاره دارد.

 

بودا و درخت بید

 سایه درخت بید
 فراتر از اندوه؛
 بودا نشسته است.
 این تصویر بودا را در حال مراقبه و آرامش، فارغ از غم‌های جهان نشان می‌دهد.

این اشعار نمونه‌هایی از درآمیختگی فلسفه بودا با طبیعت هستند که در اشعار ژاپنی و به‌ویژه هایکوها دیده می‌شوند.

 

 

تمامی شب بانگ برداشته کوکو، کوکو سرانجام، سپیده دم
تمامی شب
بانگ برداشته کوکو، کوکو
سرانجام، سپیده دمان

 

 

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده
خرید شمشیر سامورایی

دیگر نوشتارها

سبد خرید

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش